نجوا (نثر مسجع) بابک رفیعی

نمونه ای از نثر مسجع

بابک رفیعی

 

نجوا

اندر مصائب خویش و متاعب زمانه به ظن گمانه دست فرج به سمانه به یُمن خالقانه برافراشتم که ایزادا صد دم به شکرانه اما یکی عاجرانه برطَبَق نِهم خالصانه؛ تو یکی یگانه و ما کل بشر دردانه به وجد وصالت در آستانه چه حاجت بود شیطان را اهریمنانه؟

ندا آمد که دیوانه جهان سراسر مرا آشیانه اما دراین دهر و زمانه میطلبد یکی دشمنانه آتش برافروزد درمیانه وگرنه دراین سامانه بین نهادِ پاک و بطن رذیلانه چگونه تفاوت باشد منصفانه، لاجرم نیکو را به شکرانه پاداش دهم جانانه تا به اقبال شاهانه خرسند زید جاودانه و هم بیخرد را شرمگینانه به عذاب خویشتنش وانهم حقیرانه تا درو کند دراین کاشانه آنچه همی کشت شریرانه.

Facebook Comments Box

About بابک رفیعی

Check Also

شعر؛ پورمزد کافی (منظر) (۸۲)

شعر از پورمزد کافی (منظر) دست غمت چه می کند با دل عاشقانه ام شب …

شعر؛ شهر من؛ محمد روزبان

اختر نیوز، محمد روزبان یکی از چهره های سرشناس سیاسی و فرهنگی شهر مسجدسلیمان است. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *