من یک زنم! من انسانم، مرا بر اساس جنیست و عقیده ام نسنجید، من یک انسانم!
افسانه رستمی
چه کسی این حق را دارد که من را به خاطر عقاید شخصی ام، اعدام، سنگسار، حبس و یا شکنجه کند؟
اما امروزه حکومت مذهبی حاکم بر کشورم سراسر زندگی را برای زنانی همچون من که تعدادمان کم هم نیست و خواهان آزادی عقیده، آزادی بیان، آزادی سیاسی، آزادی اجتماعی و حق انتخاب پوشش هستیم را یا به زندان بیفکند یا از کشور خویش فراریمان دهد یا وادار به خودکشیمان کند.
و شوربختانه در این بین هم زنان بسیاری هستند که با وجود تحصیلات عالیه همچنان در افکار پوسیده و متحجرانه ی هزار و چهار صد ساله، خود را محبوس کرده اند و سدی هستند برای مبارزات ما زنان آزاد و دگراندیش.
آنها با پشتوانه قانونی مبتنی بر شریعت متحجرانه، آزادانه در مملکت اسلام زده و مردمان اسیر در دستان این قوم وحشی می چرخند، و گستاخانه میگویند به عقاید ما توهین نکنید.
حق با شماست ما اجازه نداریم به عقایده شخصی کسی توهین کنیم اما آیا شما برای حریم خصوصی و عقاید شخصی ما کوچکترین ارزشی قائل هستید؟ آیا ما میتوانیم بدون ترس از کشته شدن و یا زندان رفتن آزادانه در مورد عقایدمان صحبت کنیم ؟
به باور من، ایران ما در این عصر دچار گرفتاری های بیشماری، تحت جور و فساد و اختناق حکومت ولایت فقیه است که به نظر میرسد پرداختن به عقاید شخصی دگراندیشان شاید مزخرف ترین موضوعی است که میشود برایش زمان صرف کرد.
ما بدون دلیل حرف نمی زنیم، امروزه همه ما چه موافقین اسلام و مذهب و چه مخالفین به عینه میبینیم که حکومت مذهبی چه بلاهای خانمانسوزی بر سر مملکتمان آورده است، چطور به نام اسلام جوانانمان را بر سر دار میکشند و بر صورت دخترانمان اسید می پاشند و انگشتان گرسنگان را به جرم همان گرسنگی قطع میکنند اما گردن شاه دزدان و آقازاده هایشان روز به روز کلفت تر میشود، خداوند بلند مرتبه را سپاس که برایشان غیر قابل دسترس است اما خود به اقتضای ریا و تظاهر کاذبانه و واهی مدعیند که حکومتشان، حکومت اسلام ناب محمدی است، درست مثل علی عادل و درستکار هستند.
گذشته از اینهمه جور و ستم، بیش از چهارده قرن است که به ما زن ها تحمیل و قبولانده اند که موجوداتی بی ارزش هستیم و حق و حقوق ما نصف یک مرد است و خون بهایمان به اندازه بیضه چپ یک مرد، فرقی نمیکند دکتر باشیم یا مهندس یا پرفسور در هر صورت ما به همان اندازه ارزش داریم.
بدتر از همه این است که حتی این حق را از ما گرفته اند که در مورد تمایلات جنسیمان و علایق شخصی مان حرفی بزنیم و جالب این است که اگر زنی در این باره صحبتی کند اول از طرف زنان متحجر و اسلام زده مورد انتقاد و سرزنش قرار میگیرد.
سخن را کوتاه نمایم، ما زنان دلزده از مذهب ضد زن تحت هر نام و یا عنوانی چه بزک کرده و چه عریان، خواهان حقوق انسانی برابر بدون ترس از قضاوت شدن و محاکمه هستیم، زنانی که باور داریم ما هم انسان هستیم و نه همچون حیواناتی اهلی و دست آموز و یا بسان اسباب بازی دیگران باید قلمداد شویم.