نگاهی به نمائی 11
جمشید گشتاسبی
عشق، یافتن امنیت، شادی و امید در چشم های کسی ست که دوست داریم.
در پارکی در دالاس در ایالت جورجیا که مراسمی در بزرگداشت زندگی و مبارزات مردم در دوران جنگ های انفصال آمریکا بود می گشتم و بازسازی گذشته را که پیش تر تنها در فیلم های وسترن دیده بودم از نزدیک می دیدم.
به چیزی بیش از صد پنجاه سال پیش رفتم و مرور می کردم که همیشه اتفاق و احساساتی مشترک بین انسانها در هر فرهنگ و جغرافیائی ودر همه ی نبرد های خیر و شری ، عدالت جویانه و آزادیخواهانه جود دارد.
همه، انتظار را هر یک به نوعی تجربه کرده ایم. درواقع همه، انتظار را زیسته ایم و چه بسیار دیده ایم. در انتظار، باور با هم بودن را احساس و تجربه کرده ایم.
در کتابها خوانده و در فیلم ها چه بسیار سکانس ها دیده ایم وقتی یکی در انتظار رسیدن به دیگری خلاصه می شود.
بی جهت نگفته اند همه ی چیزهای خوب ارزش انتظار و جنگیدن برایش را دارند و خانم نویسنده ی آمریکائی، مری گوردون هم به درستی و شاید هم به گونه ای به تلخی گفته: “انتظار پیشه ی بزرگ محرومان است”.
آن روز از این دختر ها خواستم در ترکیب و نقشی که می خواهم جلوی دوربین من بیایند تا به کمک هم و به یاد همه ی منتظران و چشم براه ها در هر گوشه و کنار جهان نقشی از امید و انتظار را به تصویر درآوریم.
همین لحظه که تو به این عکس نگاه می کنی بسیاری چشم به راهی دوخته اند و منتظرند عزیزی، کسی و یا چیزی از راه برسد.
همه منتظریم. وانتظار، شاید تعریف دیگری از سمت و سوی نگاهمان، قلب مان و معرفت مان باشد.
جمشید گشتاسبی