نگاهی به نمائی 12
جمشید گشتاسبی
در فیلم “وانینا وانینی” ساخته ی “روبرتو روسلینی” دیالوگی به یادماندنی بود که بیننده را به تأمل وامی داشت:
” یک درخت نمی میرد اگر برگی از آن بیفتد”.
در زندگی واقعی دیدم و همگان دیده ایم به راستی یک درخت نمی میرد اگر برگ هائی از آن بر زمین افتد.
روزی که این عکس را گرفتم بی اختیار و ابتدا به زیبائی برگ افتاده اندیشیدم و بعد، باز هم بی اختیار و بدون ذره ای مبالغه “ملت” را هم چون درختی دیدم پر از برگ های زیبا که البته و متاسفانه تنها به موسم پائیز نیست که برگ از دست می دهد.
با همه ی اندوه از دست دادن ها می شود یقین داشت که درخت می ماند چنانکه زیبائی هر شاخه و برگش، و زیبائی هر برگی و برگ هائی که می افتند.
درخت حداقل به ما آموخته: درپی هر برگ افتاده ای جوانه هائی تازه درراه است. راستی آیا همین نکته، افتاده ی زیبا را زیباتر نمی کند؟
یاد آنانکه افتادند و زیبائی آنانکه که نیستند چون برگی فتاده بر خاک همیشه با ماست.
و یادم می آید قطعه ای از دل سروده ی شاعر و ترانه سرای گرامی خانم مینا اسدی که در شعر “ترس از سایه ی خودم” می گوید: “هم اینک کودکی می میرد/ هم اینک مردی گلوی زنی را می فشارد/ هم اینک زنی کودکش را در خیابان رها می کند/ هم اینک دیواری بر سری آوار می شود/ و هم اینک نقابداران نامرئی/ از کشته پشته می سازند.”
و می شود اندیشید و به یاد داشت، هم اینک و هنوز هم برگی می افتد.