پورمزد کافی (منظر)
(۷۵)
تنها تویی
به جادوی انگاره ی اسپندیار
رویینه ای
که فرصت زخمی
به گاه چشمت نیز نیست
آیینه ی جهان من
برابر نهاده بر جاودانگی
ورنه مرا
در این کارزار
از کدام شادی جهانم
نصیب بود؟
ورنه در این ستیز
غزال رمیده ی دلم
بر ستیغ کوه را
بر کدام جای جهانم
شکیب بود
و دریغ از تو
نوشینه ای به مرداب آرزو
نیلوفری روئیده در غبار
تنهاترین رودبار ترانه و تردی
و نامت
جادوی نهان به آتشی ست
که سیاووشش منم
جمعه ۱۳ آذر ۱۳۷۱
۴ دسامبر ۱۹۹۲