نگاهی به نمائی 19
جمشید گشتاسبی
هرگاه به این عکس نگاه می کنم بی اختیار نکاتی به ذهنم خطور می کند:
هر مشتی قرار نیست بر چانه ی کسی یا زیر چشم کسی بنشیند و اینجا نیز چنین بود.
این عکس در مسابقات سالانه ی عکاسی در مرکز شورای سالمندان جنوب کالیفرنیا در سال 2018 برنده ی مقام نخست شد.
تنها در جائی در یکی از پنج قاره ی عالم این عکس قابل نمایش در انظار عموم نیست که متاسفانه همانا جغرافیای زادبوم عکاس است. نه اینکه در آن دیار بگویند جانمایه ی عکس نشان از خشونت دارد و تهاجم، و لذا با کرامات انسانی و مهر اسلامی همخوان نیست که همانا به جهت حفظ عصمت (!)، عفت (!) و عزت مقام زن (!)، این نما باری اروتیک دارد و با ارزش های آسمانی آن سرزمین مغایرت محض (!).
پارکینسون انتخابی نیست. اختلالی عصبی ست که به لرزش تن و حرکات غیرقابل کنترل دست و عدم تعادل، بیشتر در ایام سالمندی در بعضی خود را می نمایاند.
بوکس و البته نه در جدال با دیگری در رینگ، بلکه در مصافی خیالی و استفاده از تکنیک ها و فیگورهای این ورزش از توصیه های پزشکان است که می تواند عوارض بیماری را کاهش دهد.
و بی اختیار به زن ها در دیار مادری می اندیشم که اگر در معرض این بیماری قرار گیرند اصلاً و ابداً امکان بوکس درمانی را ندارند و چه بسا می بایست به همان دم کرده ی گل همیشه بهار، اکلیل کوهی، پرسیاوشون، گل گاوزبان، هوفاریقون، بابونه و خاکشیر نبات مادر بزرگان متوسل شوند و رجوع به عطاری نام آشنای شهر چرا که واجب اوجبات چیزی دگر است.
کاش سهم همه ی انسانها از شادی، امکانات، امید، آزادی و حق انتخاب در هر جغرافیائی و با هر مرامی به تساوی بود.
کاش تعادل به تساوی بود و کاش، حسرت های این جهان کمتر بود