22 بهمن 1357روز شکست بزرگ ایرانیان
دکتر بهرام آبار
22 بهمن سالروز زمانیست شوم و چندش آور، که قوم تبهکاری ایران رااشغال کرد، ارازل و اوباش، مزدوران، چاپلوسان، جیره خواران وآخوند های نادان را به کارهای بزرگ گماشت. آنها درکمال گستاخی و بیشرمی با بیش از چهار دهه دزدی وچپاول، خیانت وجنایت خود را خدمتگذار به کشور ومردم ایران بشمار می آورند.
چهل ودوسال پیش دردوازدهم بهمن سال 1357 خمینی آخوند دروغگو، حیله گر وکینه توز با هواپیمای شرکت ایرفرانس واسکورت نظامی، ازنوفل لوشاتو، حومه پاریس، ساعت نه و بيست و هفت دقيقه بامداد به ايران آورده شد. درگورستان بهشت زهرا پس از کلی گویی به مردم نوید آب، برق و اتوبوس مجانی داد.
چهاردهم بهمن مردم فریب خورده با اعتصاب عمومي کار دولت سکولار دکتر بختیار را مختل کردند، وزيران و مديران را به محل های كار خود راه ندادند. جواد شهرستانی شهردار خائن و فرصت جوی تهران به ديدار خمینی شتافت وکناره گیری اش را اعلام کرد. ولیکن بحکم خمینی دوباره شهردارشد. هجدهم بهمن طرفداران دکتر شاپور بختيار در ورزشگاه امجديه گردهم آمدند، اما مردم فریب خورده به آنها میخندیدند و تمسخر میکردند.
بیست و دو بهمن خاننانی چون فردوست وقره باغی برای پایان دادن به حكومت 2500 ساله ايران شاهنشاهی وآغازتخریب و تباهی کشورمان، ارتش را بیطرف اعلام کردند وقدرت را به اوباش خمینی سپردند.
سالهای بسیاری بویژه پس از اینکه بسال 1973 محمد رضا شاه پهلوی در کنفرانس اوپک اعلام کرد: پایان قرارداد با کنسرسیوم درسال 1979 دائمی خواهد بود، زیرا شرکت های نفتی حقوق ایران را پایمال میکنند، برای نابودی حکومت ایران برنامهریزی آغاز شده بود. برای اینکار مرتجعین مذهبی و چپگراهای بیخرد، تحت پشتیبانی بیگانگان، خمینی و نوکرانش را برای رسیدن به حکومت اسلامی یاری دادند و امیدوار بودند که در نهایت خودشان حکومت را بدست آورند. اما انها بازنده آن بازی خیانتگرانه شده، مردم ایران را به بلایی دچار کردند که هرگز کسی اینچنین کابوسی را ندیده و نشنیده بود که پایان نگرفته وهنوز ادامه دارد.
پس از جنایت هولناک هواداران خمینی مبنی برآتش زدن سینما رکس آبادان, که به ساواک نسبت داده شد، سخنان تحریک آمیز خمینی، آخوندی دروغگو، حیله گر وکینه توز که درنوفل لوشاتو تحت حمایت دولت فرانسه جایگزین بود، بیاری سازمانهای اطلاعاتی فرانسه و آمریکا، با استفاده ازوسائل وپست دیپلماتیک، به تهران و شهرهای ایران میرسید، تا با تحریک بیشتراحساسات مردم شهرها را به آشوب بکشند وبتوانند مردم ایران را برعلیه حکومت وقت بشورانند. در نهایت مرتجعین بیگانه پرست توانستند توسط مردم حکومت ایران را بکمک سازمانهای اطلاعاتی کشورهای شرق وغرب برکنارکنند وآن فتنه را یک انقلاب مردمی وانمود نمایند، بطوری که مردم خود سرنوشت شومی را برای ایران و ایرانیان رقم بزنند.
هنگامیکه رسانه ها بویژه “بی بی سی” بمردم نوید ظهورپیامبر جدیدی بنام خمینی را میدادند و وانمود میکردند که از آسمان به زمین آمده و تصویرش در ماه نمایان و موی ریشش در میان قران ها دیده میشود، کسی نمی اندیشید که آنها چه میخواهند وچگونه برنامه های نابودی ایران را بدست مردمی احساساتی و خرد باخته به سرانجام میبرند.
خمینی را برای کمک به فرودستان وشکوفائی ارزشهایی که از آن دم میزد نیاورده بودند، بلکه اورا آوردند تا ایران را به شکلی که امروز میبینیم درآورند و مردم ایرانرا ذلیل، فقیروفلاک زده کنند.
دو روز شوم در تاریخ ما ایرانیان ثبت شده که در این دوروز میباید به بدبختی و سیه روزی خودمان بیاندیشیم واشتباهاتمان را به فرزندانمان یادآور شده، گوشزد کنیم که فریب خدعه گران، دغلکاران و دروغگویان را نخورند، از نگهداری و پاسداری میهن کوتاهی نکنند.
این دو روز نحس به ترتیب سالروز۲۲ بهمن ۱۳۵۷، روز نحسی که خمینی بقدرت رسید وحکومت را بنام نماینده الله ازآن خود کرد و ۱۲ فروردین ۱۳۵۸، روزی که مردم خردباخته بدون کمترین اندیشه ای برای امضاء سند بردگی و نوکری به صف ایستادند و رای دادند.
پاینده ایران
دکتر بهرام آبار،
18 بهمن ماه 1399 و ششم فوریه 2021
سفیر روسیه: ایران، چین و روسیه رزمایش مشترکی در اقیانوس هند برگزار میکنند
https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=223014
یک ملاقات در سفر نابرابر دیپلماتیک ( رئیس جمهور با رئیس مجلس ) را پوتین نمایشی کنسل میکند اما یک اقدام مهم نظامی امنیتی مثل رزمایش مشترک دریایی انهم در اقیانوس هند با مشارکت چین را فورا برگزار میکند تا
هم به خامنف مسیح چهره اش دلداری بدهد
هم به امریکای پرزیدنت بایدن دندان نشان دهد که نمی خواهد دستاوردهای سه دهه فشار سیاسی ، اقتصادی ، امنیتی علیه ملاهای روسی را بدون نتیجه گیری و بهره برداری کنار بگذارد ، مخصوصا که روسیه و چین از بازگشت به برجام همان اوبامایی سخن میگویند که مارکسیست های روسی مزدور انها از ان به عنوان پیراهن عثمان علیه امریکا و غرب و لیبرال دموکراسی سو استفاده تبلیغاتی می کنند .
راز برخودهای دوگانه پوتین با :
۱) ملاهای روسی ، اسد ، ارمنستان ، تروریست های کرد سوریه ، کیم ، لوکاشنکو از یک سو
۲) متحدان رسمی امریکا عربستان ، ترکیه ، و اسرائیل از سوی دیگر
۳) و با امریکا و اروپا از جانب سوم
بسیار روشن از پرده برون افتاده و کاملا قابل پیش بینی است .
روسیه در همه رویکردها از فاشیست ها ، تروریست ها ، رژیم های مساله دار در ازای امریکا ستیزی و مقابله با طرحهای امنیتی ، دموکراسی گسترانه ، حقوق بشری امریکا (و جهان دموکراسی غرب و بازار ازاد ) دفاع میکند . جایی نیست که امریکا و اروپا بخواهند به یک دیکتاتور فاسد و خونخوار فشاری بیاورند ، پوتین انجا مدافع فاشیسم و تروریسم و انارشیسم نشود .
روسیه در رویکرد دوگانه به منظور استفاده حد اکثری از شرایط تروریستی ، جنایت کارانه ، سرکوبگرانه ، تحریک امیز ، با کارت همین مزدوران ورشکسته فاسد صرفنظر از ماهیت نظام های انها ، و اینکه در چه اردوگاهی باشند ، بازی و معامله میکند و دست آخر هم انها را می فروشد به همین امریکا و اروپا و اسرائیل برای اینکه هم در منافع با کسی شریک نشود و هم از امریکا و اروپا و اسرائیل باج بگیرد با این بهانه که افسار این جنایت کاران دست او است .
او از ملاهای روسی و سپاه قزاق در جنگ ده ساله سوریه استفاده بهینه دستمال کاغذ توالتی برد و وقتی زمان ساختن ویرانه هایی رسید که هواپیماهای روسی آنها را به تل خاک تبدیل کرده بودند ، به جای اینکه به سوریه کمک کند ، با فروش احمق هایی مثل خامنف و تروریست هایی مثل قاسم و بقیه ، وارد شد وتنها میراث خوار اباد سازی سوریه با پول عربستان و امارات و کمک های کشورهای غربی گردید .
اما ترکیه بازیگر دیگر که دمش به امریکا و ناتو و اسرائیل وصل است ، و اردوغان عثمانی انقدرها خام و احمق نیست که مفتی او را از سوریه بیرون کنند ، از پوتین چند تا استخوان گرفت تا در سوریه به نیش بکشد (سهم روباه ) .
پوتین کردهای سوریه را که متحد استراتژیک او و پشت پرده با ملاها و اسد بودند را هم مثل ملاها فدای بازی بزرگتر با ترکیه کرد .
در اذربایجان و قره باغ به ارمنستان مزدور سنتی روسیه خیانت کرد ، چون از اذربایجان و جاده ابریشم و نورد استریم نان بیشتری نصیب روسیه مافیایی می شد تا رژیم دوشیده شده فقیر و فاسد ارمنستان که با شورش مردمی هم روبروهست .
در بلاروس به شورش علیه لوکاشنکو مزدور رسمی روسیه در اوایل دامن زد ، نیروی تروریستی فرستاد انجا بعد گفت برای ترکیه می خواستم بفرستم ، می خواست انجا را بی ثبات کند و بعد مثل کریمه و ابخازیا و اوستیا ببلعد ، اما مردم بلاروس مخصوصا زنان دلیر بلاروسی شاشیدند به طرح اسیاب بادی این دون کیشوت . مجبور شد به جای بلعیدن بلاروس ، به عنوان محافظ یک عضو فاسد ، فاشیست متقلب مارکسیستی لنینیستی عقب نشینی کند به سنگر حفظ دیکتاتور چون ممکن بود نه تنها نتواند بلاروس را ببلعد ، بلکه انرا مثل اوکراین تقدیم امریکا کند پشت دیوار روسیه .
در برخورد با اسرائیل که نفوذی بسیار گسترده در جهان امروز دارد ، از روسیه تا همه کشورهای عربی و ترکیه و مراکش و گرجستان و اذربایجان ، و حتی هند ، و در نظر گرفتن اینکه اسرائیل از روسیه با نفوذتر و نتانیاهو از پوتین بسیار باهوش تر است ، برخورد پوتین کاملا انفعالی ، و تبعیت از اراده اسرائیل است.
پوتین حتی در برابر امریکا و اروپا گاهی بازی مخالف خوانی میکند ، اما در برابر نتانیاهو و اسرائیل و سرمایه داران یهودی در روسیه بسیار دست به عصا و انفعالی عمل میکند .
اسرائیل نه تنها ملاها را هر زمان که خواسته زیر ضربه شدید قرار داده بدون ترس از انتقام جویی ، سوریه را هم چاله مستراح نظامیان خود کرده ، مثل اتوبان های المان جنگنده های اسرائیلی می آیند ، میزنند و میروند ، بدون اینکه روسیه جرات کند یک موشک روسی در دفاع از تمامیت ارضی سوریه و رژیم اسد شلیک بکند . داخل دمشق ، را هم میزند . البته مزدوران مارکسیست لنینیست روسی اینها را به حساب مخالفت پوتین با ملاها می نویسند و چهره رنگ پریده پوتین را سرخاب سفیداب میزنند .
و اما ماجرای بیرون امدن خامنف از سوراخ و عربده کشی و وقاحت و طلبکاری او در برابر پرزیدنت بایدن چیست؟
در حالیکه مزدوران ملاهای روسی و روسیه در زمان ترامپ ، امریکا را متهم میکردند که به قول و قرارهایش پایبند نیست و به سپاه و خامنف یاد اوری میکردند که نباید با او وارد معامله شوند ، بعدها که دیدند ترامپ ممکن است برود و بایدن بیاید ، تبلیغ میکردند که ملاها از امدن بایدن خوشحالند و می خواهند با او معامله کنند ، درست زمان قطعی شدن امدن پرزیدنت بایدن فیل روسی دیگری هوا کردند ، که پرزیدنت بایدن به برجام بر نمی گردد و خامنف را تحریک میکردند که جز بازگشت به برجام چیزی قبول نکند ، پوتین و لاوروف و جین پینگ هم که از این دعوای بیهوده ۴۰ ساله ملاهای روسی با امریکا بیشترین منافع را برده اند ، اکنون از بازگشت بدون قید و شرط امریکا به برجام سخن میگویند ! یک شرط کاملا غیر ممکن .
چندی پیش که ظریف مزدور روسیه به دستور ابدارچی تداکاتچی روسی روحانف به خدمت لاوروف رسید ، روباه روسی دستورات پوتین را به خامنف مبنی بر اینکه سنگ بزرگ بینداز تا معامله انجام نشود ، تا باز روسیه نفت و گاز انحصاری بفروشد ، ملاها به خرید بنجل از روسیه و چین ادامه دهند ، قیمت نفت و گاز نیفتد ، چینی ها هم نفت ارزان از ملاها بگیرند ، پوتین پایش را بیخ خر مرکل و المان و اروپا و اوکراین بگذارد ، … ابلاغ کرد ،
خامنف که از ترس ترامپ و حمله اسرائیل و عربستان و امارات در سوراخی پنهان شده بود ، امد بیرون و فحاشی و دهان گشایی به سبک همه فاشیست های در حال سقوط روسی ( صدام و قذافی و چائوشسکو و مادورو ، کیم…) را پیشه کرد .
۴ سال دیگر خامنف و سپاه قزاق روسی او همان بازیهای احمقانه ۴۰ سال گذشته را ادامه خواهند داد ، رژیم تروریست روسی انها هر روز مثل صدام و قذافی و اسد و … ضربه پذیرتر و به تدریج بیشتردر استانه فروپاشی کامل و فروخته شدن توسط روس ها ( مثل یک قاطر مریض ) قرار می گیرد ، روزی که امریکا و غرب تصمیم بگیرند همانگونه که صدام ظرف نیم ساعت و قذافی در یک شب سرنگون و یانوکویچ پا بفرار گذاشت ، …. این دون کیشوت نیز یا به سوراخ یا زیر پل خواهد رفت . در ان هیچ تردید نکنید . چون این مادام العمرهای متوهم مریض در دوران حکومت روسی فاسدشان همه رقبا و کسانی که سرشان به تنشان بیارزد را نابود میکنند ، و مشتی ادم سفله فاسد مثل لاریجانی ،علم الهدی ، رضایی ، ظریف ، رفیق دوست ، خرازی ، روحانی ، یا جاسوس روس مثل خوئینیها ، محتشمی پور ، موسوی ، نبوی ، عبدی ، … را به صدر حکومت مطلقه توتالیتر می نشانند ، که فاقد قوه تخیل و اراده و تصمیم گیری هستند ، پس به وقت فروپاشی جاسوسان میروند سمت نیروی برنده (مثل طارق عزیز) ، سفله ها فراری و یا تسلیم می شوند ( مثل ابراهیم صحاف و سیف الاسلام ) . رمز سقوط نیم ساعته بغداد و فروریختن یک شبه بنغازی و طرابلس در اینجا است .
پنجاهمین سالگرد “حماسه سیاهکل” یا عاشورای فداییان
محمود تجلیمهر
http://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/87824/
در سخنرانیهایی هم که حزب چپ در این روزها ترتیب داد، بیشتر به خاطره گویی از آن سالها پرداخته شد.
تعریف و تمجید از صداقت و فداکاری رفقای شهید بود، این استدلال نیز میآمد که خب، با وجود اختناق ساواک چریکها راه دیگری نمیدیدند. یا شرایط جهانی این بود و آن بود. همه گونه توجیه میآمد به جای توضیح آنچه که رخ داده است.
کسانی که خطای آنها را تذکر میدهند، همه خائن، سرسپرده، اپورتونیست و سازشگر هستند. تنها چریکهای فدایی “مارکسیستهای انقلابی” هستند. حال اینها همه به کنار، امروز در ماه فوریه ۲۰۲۱، در بهمن ۱۳۹۹، فداییان بازمانده از جنبش چریکی که بیشترشان هم در اروپای مرکزی زندگی میکنند، فداییان “اکثریت” این روزها چیزهایی را مینویسند و حرفهایی را میزنند که “اقلیت” در اختلاف با “اکثریت” در سال ۱۳۵۹ میزد. این بازگشت به گذشته را چگونه میشود توضیح داد؟ آیا جای تعجت دارد که در این سی سال حتی سی نفر هم به گروههای چپ ایرانی نپیوستهاند و در میان آنها نسل جوان حضور ندارد؟ آنچه فیدل کاستروی مذهبی معتقد کاتولیک در کوبا پیاده کرد، بر جبر زمانه آن روز استوار بود و بر تحمیل شرایط سیاسی در میان دو جبهه آمریکا و شوروی. هیچ گونه تئوری اساسی و فلسفی پایه اندیشه کاسترو نبود.
او بیشتر عمل گرا و پراگماتیست بود و همین باعث درگیری او با چه گوارا شد؛ پزشک پرشور و کم سوادی از خانواده ثروتمندو زمین دار بزرگ از آرژانتین و یار یار فیدل کاسترو. در این راستا، چریکهای فدایی روشنفکر نبودند (و هنوز هم نیستند) چون به دانش روز اشراف نداشتند، مارکسیست هم نبودند چون چیزی از آثار مارکسیستی نخوانده بودند.
من دهها سال است چه شفاهی و چه در نوشتههای خود از رهبران فداییان پرسیدهام که “فدایی شهید” یا “تودهای شهید” (حزب توده هم همین واژهها را دارد) یعنی چه؟ تعریف شما از این واژهها چیست که از سال ۱۳۴۹ برای رفقای کشته شده به کار میبرید؟ چریکهای فدایی عمدتا در روابط سنتی و فرهنگ روستایی-عشیرهای در خانههای تیمی شهرهای بزرگ زندگی مخفیانه داشتند. آیا از “رفیق اسکندر” نامی شنیدهاید که پس از آن که باخبر شد که در یک خانه تیمی دو رفیق دختر و پسر عاشق هم شدهاند، به آنجا رفت و رفیق پسر را کشت؟ اینها را به ما نمیگویند
هر مخالفی را سازشکار، اپورتونیست و مبتذل میخواند. آیا چنین کسی یک روشنفکر است یا یک آدم بنیادگرای عقب مانده؟ او سپس اسلحه برمی دارد، یک گروه مسلح هم فکران خود درست میکند و به انتخاب و تشخیص خود به کشتن انسانهایی در جامعه میپردازد. به بانک حمله مسلحانه میکند و پول میرباید. کشتن نگهبان بانک و پاسبان هم برایشان مهم نیست، اینها نیاز مبارزه است و آنها در خدمت دیکتاتور بودند. وقتی من آمادگی شهید شدن را دارم پس میتوانم کس دیگری را هم بدون هیچ مشکل اخلاقی بکشم. حتی اگر رفیقی از سازمان بیاید و بخواهد جدا شود، میتوانم او را “اعدام انقلابی” کنم. اگر کسی با پلیس همکاری کند میتوانم او را بکشم و غیره. مگر نکرده اند؟
آخوندهای شیعه ۲۵۰ سال پس از واقعه کربلا بساط عاشورا را به راه انداختند و صفویان شیعه در ایران نیز آن را سازمان دادند،
تا امروز حتی نیم خط در باره اینهایی که در بالا گفتم را از فداییان یا تودهایها در باره این حقایقی که در دهههای گذشته فاش شدهاند، نخواندهایم و نشنیدهایم. همواره سکوت است وهمین! برخی از آنها حتی از روسیه و پوتین دفاع میکنند که نماد سرمایه داری عقب مانده قرن نوزدهم با حکومت مافیایی پوتین است. این خود دیگر نوبری است که تنها عقل و منطق چپ سنتی ایرانی با آن مشکل ندارد. اینها با چنین نبوغی خود را چپ میخوانند و انتظار نیز دارند که در عصر دانش و خرد و اینترنت جدی گرفته شوند.