پورمزد کافی (منظر)
(۸۱)
گل نیست
ستاره نیست
و بر آسمان هزار میخ قلب تو
به نام من
حتی یک شراره نیست
من از کدام زمینم؟
که بر جبینم
یکی سایه ای سیاه
ز کورسوی طره ی روشن ماه تو
هماره نیست
تو از کدام کرانه ای
که بر نص عشق من
هماره بی بهانه ای؟
ترا بر کدام بال کبوتر نوشتم
که پر نکشید؟
ترا از کدام ستاره پرسیدم
که روی
زمن در نکشید؟
ترا بر کدام جای نمازم
صلات شکر نخواندم؟
ترا به معجر عافیت
چه هنگام بود
که بر پای نماندم؟
دیر است
که طلیعه ی صبح
روز را به دفتر گیتی
بر نام تو آغاز میکند
دیر است
که بغض غزل هنوز
به نام توست
که بر دفترم اعجاز میکند
آه که من عمری ست
خراب مستی ی چشمان توام
تو اما
مست خرابی ی منی
۱۰ آذر ۱۳۹۷ آلمان
*نقاشی از ش. ف