39 سال پیش در ماه های پایانی سال دوم جنگ ایران و عراق، خرمشهر بدست نیروی ارتش ایران و جوانان وطن پرست آزاد شد.
اختر قاسمی
خرمشهر، در آغاز جنگ ایران و عراق توسط نیروهای عراقی تسخیر شد و پس از 20 ماه اسارت در روز سوم خرداد 1361 در پی عملیاتی توسط ارتش ایران و نیروهای مردمی آزاد شد. از آن تاریخ 39 سال میگذرد، اما متاسفانه بنا بر گزارشات و شواهد این شهر همچنان همانند آبادان شهری جنگ زده است و مردم از ابتدایی ترین نیازها و امکانات رفاهی بی بهره اند و شهر باز سازی نشده است. گویی همچنان در این شهر جنگ جریان دارد.
خرمشهر همانند دیگر شهرهای این استان در جنگ خسارت زیادی دید و مردم این شهر و این استان با از خودگذشتگی ها در جنگ 8 ساله ایران و عراق اغلب فرزندان و دار و ندار خود را از دست دادند تا ایران پابرجا بماند.
اگر بخواهیم خدمات استان خوزستان و مردمش را به ایران ارزیابی کنیم بی شک نمیتوان استانی را در ایران نام برد که همانند خوزستان در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی و بخصوص اقتصادی ایران تاثیر گذاشته باشد. خوزستان توانست با سرمایه خود نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی خود، ایران را به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل کند و ایران نوین را بسازد و همچنان ستون اصلی اقتصاد کشور پس از 113 سال باقی بماند، اما متاسفانه این استان و بخصوص شهرهای خرمشهر و آبادان و مسجدسلیمان امروز از محرومترین شهرهای ایران اند و به شهرهای ثروتمند فقیر معروف شوند. خوزستان در جنگ 8 ساله ایران و عراق فرزندان بیشماری را در راه دفاع از میهن از دست داد و بالاترین نیروی انسانی خود را فدای استقلال ایران کرد. اما متاسفانه این استان همانند بلوچستان و کردستان چنان از جانب مسئولین نادیده گرفته میشود که گویی جز ایران نیستند.
سالیانیست که اغلب شهرهای خوزستان از اصلی ترین نیاز بشر یعنی آب در مضیغه است. بیکاری و فقر و نبود امکانات رفاهی و بخصوص عدم چشم انداز برای جوانان از دیگر مشکلات این استان و بخصوص شهرهای جنگ زده است، بطوریکه آمار خودکشی و افسردگی در این شهرها چشمگیر است.
فردا 113مین سالگرد کشف نفت در ایران و خاورمیانه است. نفتی که در خوزستان، در شهر مسجدسلیمان کشف شد و ایران و خاورمیانه را به دوران نوینی سوق داد و جهان دگرگون شد. مسجدسلیمان بیش از چهار دهه تنها و مهمترین مرکز نفت خیز ایران بود و همچنان پس از 113 سال منابع گاز و نفتش استخراج میشود و صنایع پتروشیمی غنی دارد. آبادان، خرمشهر و هفتکل و دیگر شهرهای نفتی خوزستان مردمش با شیره ی جان خود نفت را استخراج و تصویه کردند و همچنان خوزستان مولد ثروت ایران است. اما چگونه است که استانی ثروتمند چنین فقیر است؟ آیا مردم این استان حق ندارند که یک درصد آن ثروت را بر سر سفره های فرزندان خود بیاورند؟ 43 سال است که هیچکس پاسخگو نیست و هنوز شهرهای جنگی خوزستان چون خرمشهر و آبادان منطقه جنگی و حتی مین ها همچنان جان مردم این را میگیرد.
تصاویری از خرمشهر پس از 39 سال که در رسانه های داخل منتشر شد:
باور کنید من خیلی سعی میکنم
1) مارکسیست های روسی را بفهمم
2) ملی مذهبی ها ( مارکسیست های اسلامی روسی) را درک کنم
3) بفهمم موسوی و فائزه و تاج زاده فکر میکنند چه تفاوتی با علم الهدی و رئیسی و مجتبی و روحانف و خامنف و جلیلی دارند ؟
4) بفهمم سیاه کلیست های گوادلوپیست که هدفشان برقراری دیکتاتوری پرولتاریا است ، تقلب پوتین و لوکاشنکو و مادورو و استصوابات اسد و کاسترو و پوتین و ویتنام را می بینند و اصولا انتخابات را امری رو بنایی و انرا کارناوال سرمایه د اری می دانند برای فریب مردم ! حتی در امریکا و انگلیس و فرانسه و سوئد و فنلاند و نروژ , از چی شکایت میکنند ?
5) بفهمم کجاها حکم حکومتی قانونی است کجاها نیست ، استصواب کجا صواب است ، کجا خطا ، قانون اساسی از نظر اینها یعنی چی ؟ تشخیص مصلحت یعنی چی ؟ رهبر (ولی فقیه مطلقه ) از نظر اینها در دوران خمینی و خامنف و بعد حالا (یا بشار مجتبی ، یا کیم مجتبی ، یا ببرک رئیسی )، در اصل اینکه ( اگر همه ملت بگویند اری ، من میگویم نه ) چه فرقی دارند ؟
6) درک کنم که حذف و سانسور مخالف کجاها عین ازادی است ؟ ( مثلا کودتا علیه بنی صدر ، سانسور بنی صدر ، سانسور مجاهدین خلق و کشتار انها و بعد به جای انها مدعی شدن که اقا “شوهر شما شوهر مرا کشته “. چرا درست است و سرکوب فتنه سازمان سیا ?
a) بیچاره زنان ژاندارمهایی که شوهر شما شوهرانشان را کشت تا امپریالیسم امریکا را سرنگون کند برای دوران پرشکوه امپریالیسم سوسیالیستی استالین ،
b) بیچاره ان زن فدایی و عشقش در خانه های تیمی که به دست شوهرشما و رهبران فدایی خلق حکم ترور انقلابی گرفتند به جرم عشق ،
c) بیچاره همه دختران و زنان مجاهد که خودشان و شوهرانشان کشته می شدند فله ای به دست همین اقا و دیگر اقایانی که شما حساب انها را سوا میکنید ، چه جوری ، من که نمی فهمم .
d) و شوهر شما عفت خانم فدایی خلق برای کشته شدن انها با خود شما جشن و پایکوبی می کردید در دوران عصر طلایی امام کذاب ضد امپریالیست .
e) بیچاره صدها هزار زن سوریه ای که این اسد جون جونی شما و شوهر فدایی سیاه کلیست ژاندارم کش شما ، شوهرانشان را کشت و بچه های انها و خود انها را با بمب شیمیایی که ا زپوتین گرفته بود و شوروی کشت، و هواپیماهای جنگنده میگ خلق خانه هاشان را با خاک یکسان کردند ،
اما شما عفت جان ساکت ماندی ، هنوز ساکتی ، هیچ وقت سکوت خیانت بارت را نشکستی ،
همان اسد جنایت کار دقیقا همین نوع ” انتخابات ” روسی خلقی را در دو نسل در سوریه برگزار میکند ،
مثل کوبا و روسیه و ویتنام و کره شمالی همیشه هم ۹۸ درصد برنده ا ست ،
چون تنها است و کسی نیست که بشمرد چند نفر شرکت کردند ، چند نفت به او رای دادند )
من واقعا نمی فهمم . اگر کسی مرا میتواند سر سوزنی متقاعد کند به انچه شما در پیشگاه مردم ایران می کنید و تاریخ را مضحکه کرده اید ، لطفا در چند خط ساده بگویید چه تفاوتی بین شما و انها است ؟
همین اسماعیل خوئی کسی که دستانش به عنوان فدایی خلق در همه ان خونریزیها به صورت مسئولیت جمعی هست ، چه گونه مظهر ازادی می شود ؟ خوب هیتلر هم فکر می کرد مظهر ازادی است . استالین هم ، پول پوت هم ، مائو هم ، چه گه وارا هم ، لنین هم ، صدام هم ، قذافی هم ، …همه فکر می کردند و تبلیغ می کردند که شوهر این یکی ، شوهر ان یکی ، را کشته .
اما دعوای ملت ایران و فلسطین و کوبا و ونزوئلا و بلاروس و الجزایر و کره شمالی با رهبران فاسد دیکتاتور انتصابی ، خود محور ، سرکوب گر ، جنایت کار که در این کشته شدن شوهر شما به دست شوهر ان یکی خلاصه نمی شود ؟
باید راهی جست که
1) نه شوهر شما شوهر کسی را بکشد
2) نه شوهر کسی شوهر شما را
بنده اینرا در امریکا دیده ام .
امریکای ترامپ ، امریکای بوش، امریکای کارتر ، امریکای اوباما ، امریکای کلینتون ، امریکای پرزیدنت بایدن ، امریکای هر کس دیگری :
“شوهر هیچ کسی شوهر هیچ کس دیگری را نمی کشد ”
اگر پلیس سفید نژاد پرستی هم یک سیاه پوست را بکشد ، دادگاه ۲۶ میلیون دلار غرامت از همان پلیس حکومت می گیرد و می دهد به خانواده آو و همه محکوم میکنند ، “شوهران انها و شوهران اینها “.
– من اینرا میفهم
– به ان میگویند دموکراسی لیبرال
– من می فهمم که شما ، شوهر شما ، پوتین ، لنین ، کاسترو ، اسد ، تاجزاده ، فائزه ، رئیسی ، روحانف ، خامنف ، خمینی ، اسماعیل خوئی ، لاریجانی ، فرخ ، کشتگر ، تابان ، نیکفر ، بقراط ، فدایی ، توده ای ، ملی مذهبی ، سپاه ، ساواما ، موسوی ، نبوی ، جلیلی ، جهانگیری ، همتی ، خاتمی ، احمدی نژاد ، علم الهدی ، شریعتمداری ، زر افشان ، کانون نویسندگان ، نوری علا ، برزگر ، مهدوی ا زاد ، صبا ، امیر طاهری ، سازمانهای تروریستی شونیستی کرد و ترک و عرب و ارمنی ، دفتر تحکیم ، طبر زدی و شعله سعدی و نوریزاد و نوریزاده و چالنگی و میلانی و …..
با این دموکراسی لیبرال دشمنی خونین دارید .
شوهران شماها اگر دستشان برسد خون شوهران اینها را میریزند ، قبلا هم ریخته اید .
من میفهمم که اسماعیل خوئی وقت مردم ایران شعار نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران ، مرگ بر روسیه دادند
شب تا صبح نخوابید و فردا ملت ایران را در اخابر روز تابان مورد حمله قرار داد
و شماها ان موقع مشغول ارایش چهره موسوی فرزند ناب امامی بودید که هم رای مردم را زیر پا گذاشت ، هم نظارت استصوابی را به دنیا اورد ، هم این موسوی را بر خلاف نظر همان نمایندگان مجلس خودش به انها چپانید ، هم اینها همه را کشتند و از اتوبوس هوس به بیرون پرتاب کردند . (هوس پاریس شدن ایران !)
هم مطلقه فقیه را اورد ،
هم مثل دزد ها و تروریست ها از دیوار سفارت امریکا بالا رفت ،
هم همه جا دخالت تروریستی کرد،
شما و شوهران شما و این شاعران ازادی ! دنبال منافع انها بودید و روسیه !
به خونی که از فرق سر فرخزاد و پشت جامی و بدن پاره پاره شده فروهرها و بدنهای زیر گلوله سوراخ شده مجاهدین و خلق مسلمان و بهایی و دراویش و گلوی کبود شده فرخ رو پارسا و هویدا و سران ارتش شاه ، ترس و وحشت و استصواب و مطلقه مادام العمر را به صورت ملت ایران میکوبید و چشم جهانیان را از این همه قساوت خیره کرده بود ، لبخند معنی دار ، دیالکتیکی ، سیاه کلیستی میزدید و قربانی را مجرم می خواندید .
همین علی لاریجانی :
قبل از انکه از قیف استصواب روسی نتواند پایین برود
در قیف تروریست سیاه کلیست همرزم شوهر شما وا ن شاعری که تا صبح بیدار ماند از غم روسیه و غزه ، یعنی سرکوهی و همکار کاسه لیس مذهبی او اشکوری و ان شتر گاوپلنگ دفتر تحکیم روسی افشاری ، گیر کرده بود
اینها او را دروغگو نامیدند و متهم به دست داشتن در توطئه علیه ملت کردند در رادیو و تلویزیون (اتفاقا درست هم هست ، اما قبلا هم که او چینی نشده بود , درست بود )
ایا انتظار داشتید که یک دروغ گوی توطئه گر را این شورای نگهبان که در زمانی همین اعضای فعلی ان مورد تصویب شما بودند و کارهای انها در سرکوب دگر اندیشان و رد صلاحیت انها را با سکوت تایید می کردید ، بیایند و او را تایید کنند
– حتی فائزه هم میداند که اگر این رهبر روسی حکم حکومتی بدهد خودش را مضحکه کرده ، چون همین چند روز پیش گفت رای او هم سنگ رای یک پسر نابالغ ۱۶ ساله است .
ایا نباید علم الهدی بگوید که :
ادعای علمالهدی در مورد حاکمیت مردم ایران بر سرنوشتشان ـ رادیو فردا
“ما در روی کره زمین تنها کشوری هستیم که مردم خودشان برای خودشان تصمیم میگیرند»
خوب اینها به حرف سرکوهی و افشاری و اشکوری گوش کردند که هم سنگران ، متحدان ، همیاران شوهر شما هستند .
اگر فرض کنیم ملت یعنی ، فدایی ، توده ای ، ملی مذهبی ، تحکیم وحدت ، سر کوهی ، خوئی ، زرافشان ، …
پس علم الهدی دروغ نمی گوید ؟ می گوید ؟
مشکل شما و اینکه من شماها را بیش از ۵۰ سال است نمی فهمم همین است
شما می گویید هر چه پلیدی و جنایت و دروغ و وابستگی به نیروهای استعماری و خارجی پرستی که از شماها ، شوهران شماها ، همفکرانتان ، مزدورانی که به جان ملت ها انداخته اید ، ایدیولوژی مساله دار خطرناک شما ، باشد هیچ ایرادی ندارد ، کاملا درست و انقلابی و در راه نجات خلق ها است
اما همان کارها را از رقیب تان نمی پسندید
دعوای شوهران شما و شوهران انها ( دعوای دو حزب روسی خلق و پرچم افغانستان است ) ، دعوای ملت ایران با این حکومت روسی نیست
برای مردم ایران هر چه دایره حذف تنگتر شود به این دلیل که چند تا مزدور بیشتر مزه حذف شدن را می چشند مبارک تراست
این ملت انتخابش را کرده : امریکا و شاه امریکایی می خواهد ، شما دعوای شوهرانتان را ببرید مسکو .