جمشید گشتاسبی– عکس زیر اولین پائیز ما در آمریکاست و اینها همسایگان همچون ما مهاجرند در روزهائی که اتوبوس ما را به این سو و آن سو می برد. هنوز صاحب اتومبیل شخصی نشده بودیم و هنوز گواهینامه ی رانندگی نگرفته بودیم. بیشتر اوقات مان در این دفتر و آن اداره می گذشت تا هویت اداری خود را به عنوان یک شهروند سروسامان دهیم.
روزهای تولد دوباره بود اما نه با گریه که با لبخند و امید. امید بر بستر اما و اگر های نه چندان کم تعداد ولی معقول و برآمده از قانون در دل جهانی مدرن و آزاد. کارآکتر هائی بودیم از داستان هائی تازه، از بیوگرافی هائی جدید و آغازی دوباره و گاه از سر سطر.
نکته ی آشکار و بی تردید، شکل گیری هویت حقوقی یک شهروند بود؛ چیزی که حس می کردی در زادگاه نیاکانی ات انگار مصادره شده یا که به یغما رفته بود. آن روزها در جمع هائی که حضور داشتیم و با هر که سر و کار یا دیداری داشتیم یا مهاجر بودند یا پناهنده.
نمای 1 : پیاده روی پائیزی مهاجران
جهانیان در آغاز هزاره ی سوم میلادی عکس پسربچه ی دوساله ی “کوزووئی” را که دوربین خانم “کارل گازی” در گذر از سیم خاردار و پیوستن به خانواده گرفته بود دیدند. آنچه به چشم می آمد هویت یا فردائی بود که انگار تنها در گذر از یک مرز جغرافیائی امکان وجود پیدا می کرد
نمای 2 : گذراندن کودک کوزووئی از سیم خاردار
پیش از آن و بعد از آن تا امروز و هنوز هم میلیونها انسان در نقاط مختلف عالم بوده وهستند که هویت شان در گذر از سیم های خاردار مرزها و ترک زادبوم شان شکل گرفته یا در پروسه ی شکل گیری معنا یافته و گاه نیز با حوادثی تلخ و ناگوار رقم خورده.
تصویر رویترز از پسربچه ی سه ساله ی کرد سوری که در سال 2015 در دریای مدیترانه غرق شد و آب جسد بی جانش را به ساحل آورده بود و خانم خبرنگاری به نام “نیلوفر دمیر” در قاب دوربین برای رویت همگانی در جهان ثبت کرده بود را هم دیدیم و بسیارانی هم دیدند و به نوعی هم شاید چنانکه باید دیده نشد چرا که این حادثه نیز آخرین برگ تلخ دفتر مهاجرت نبوده است.
نمای 3 : جسد کودک غرق شده در ساحل
سه سال بعد از آن فاجعه، رویترز عکسی از “عمر سانادک” را به چاپ رساند و دیدیم کودکی خوابیده در چمدان در روستائی در شرق “غوطه” در سوریه، بخشی از پروسه ی مهاجر یا پناهنده شدنش داشت در خواب معصومانه اش در چمدانی که پدر حمل می کرد می گذشت. تو گوئی معصومیت را به هوای زیست در جغرافیائی آزاد تر و امن تر در چمدانی بسته بندی کرده به دیاری دیگر می برند.
نمای 4 : کودک خوابیده در چمدان
و این روزها خبرگزاری ها می گویند پنجشنبه 9 دسامبر یک کامیون باری با یک پل عابر پیاده برفراز بزرگراهی در جنوب مکزیک برخورد کرده و واژگون شده که در نتیجه ی این حادثه 54 نفر از 107 نفر مهاجران گواتمالائی و هندوراسی عازم آمریکا که بار کامیون بوده اند جان خود را ازدست داده اند و پروسه ی مهاجرت و پناهجوئی شان به تلخی و سیاهی پایان گرفت
نمای 5 : تلفات اخیر مهاجران لاتین تبار در مکزیک
سازمان ملل 18 دسامبر را “روز جهانی مهاجران” نام گذاشته و جهان در حالی دارد به یک مناسبت جهانی در تقویم نزدیک می شود که رویای جداشدن از تلخی و پلشتی پیرامون خانه و پناه بردن به خاکی دیگر زیر این آسمان در بسیاری موارد توأم با انواع مخاطرات، محدودیت ها و سختی های طاقت فرسا و گاه مرگباریست که وجدان جامعه ی بشری را همواره به چالش می کشد چرا که موانع و محدودیت های موجود در این عرصه، مهاجرت و پناهندگی را در مواردی با گذر از لابیرنت های دشوار و طاقت فرسای خروجی سیاست ها و مناسبات سیاسی همراه کرده که به بهای تلفات انسانی سنگین، تلخ و تراژیکی منجر شده است. در بسیاری موارد مرزها و معیارها و ارزش های سیاسی در تعارض با حق مهاجرت و انتخاب جغرافیای محل سکونتی غیر از آدرس شناسنامه ای انسان ها است غافل از آنکه غالبا مهاجرت گاه تنها انتخاب امنیت باختگان در یک کشور است.
سروده ی شاعر و نویسنده ی کنیائی ساکن انگلستان “وارسان شایر” را می توان به سادگی و زیبائی مصداقی بر واقعیت انسانی تلخی در جهانی دانست که امروز بیش از 280 میلیون نفر جمعیت مهاجر دارد.
نمای 6 : عکس نویسنده ی کنیائی و بخشی از شعر او
هیچ کس خانه را ترک نمی کند مگر
خانه همچون دهان یک کوسه باشد
……..
تو باید بدانی
هیچ کس بچه هایش را در قایقی نمی گذارد
مگر اینکه آب
امن تر از خشکی باشد.
…………………………..
کسی انتخاب نمی کند خانه و خاطراتش، دوستان و دلبستگی هایش یا حرفه و دارائی هایش را رها کرده و پناهنده شود بلکه وادار می شود به جائی دگر پناه ببرد. نظام های خودکامه هستند که تبعید و گریز ناگزیر آدم ها را رقم می زنند. ظاهرا این داستان همچنان بخشی قابل تامل از زندگی انسان در این سیاره است که عجالتا پایانی بر آن نمی توان تصور کرد اما می توان فریاد گرفتاران را به نوعی بازتاب داد.
بر ماست که در آستانه ی روز جهانی مهاجران، آرزومند فردائی بهتر برای همه ی گریختگان از استبداد و همچنین قربانیان فتنه های قومی وفرقه ای باشیم و در انعکاس رنج رانده شدگان از خانه و کمک به ورودی های آتی در این عرصه هر گونه که می توانیم بکوشیم.
دسامبر 2021 – جمشید گشتاسبی