“-شب یلدای سال۱۴۰۰ خورشیدی* .
به شما دوستان و هم میهنان عزیز درود دارم.
در آستانه ی شب یلدا قرار داریم. متاسفانه با تباهکاری ملاهای فاسد و غارتگر و جنایتکار و نیروهای وحشی سرکوبگر و حامیان رنگارنگ آنان، بعد از چهل و چند سال، خواری و خفت و تحقیر، شاید دل و دماغ زیادی برایمان نگذاشته اند، و روزگاری درست کرده اند که همه چیز گران شده است، جز جان و حرمت انسان ایرانی، که ارزان ارزان است. این جانیان، هر پنجره ای را که به این جان و روان شادی می بخشید، بسته اند و کور کرده اند، به جایش با عزاداری ظلمت کده ای از میهن ساخته اند، که همه شما و همه ی ما، درهر کجا که هستیم، به شومی و تاریکی این سالها و سرنوشت میهنمان دل مشغولیم و به چگونگی آینده ی آن می اندیشیم که چه خواهد شد و چگونه و چه وقت بر این اهریمنان غلبه خواهیم کرد، با این حیرانی است که روزگار میگذرانیم، اما در تنهایی ام با خود فکر میکردم، که این در گیریهای ذهنی برای حذف بزرگترین مانع، جز برای یافتن هستیانه و هویت و میراث های مشترک ملی و هموار کردن راه شادیهاست؟ شب یلدا یکی از همین نمادهای ارجمند است. پس باید شب یلدا را گرامی بداریم، از روی آن یک دقیقه وقت اضافه نپریم و برای رفتن به فردای یلدا عجله نکنیم.
نیاکان ما، یعنی موسسانِ خوش ذوقِ شب یلدا، کاشفانِ همان چند ثانيه درازتر بودن اين شب، گیر و گرفتاری هایی هم داشته اند. آنها در گرامیداشت شب یلدا حتمن نگران زدن گرگ به گله هاشان بوده اند، گرگانی که این سالها عمامه بسر به تمامی میهن زده است، اما آنها خوب دریافته بودند که زندگی بی شباهت به دیگ زودپز جوشانیست که هر آن ممکن است بترکد و چیزی از خودش باقی نگذارد، بنا بر این با ایجاد و حفظ سنت های پیوند دهنده و شادی بخش، برای روزهای تلخ و کشدار و حتی بیآینده،سوپاپ اطمینان روانی خوبی ایجاد کرده اند، تا زیبایی های زندگی مضمضه شود.
شب چله یکی از جلوه های همان زیبایی است. ولی در دشواریهای که این سالها ایجاد کرده اند،چگونه از پس حل مشکلاتش برآییم؟ آری با توجه به شرایط دشوار اقتصادی، لازم نیست برای گرامیداشت *شب یلدا* زیاد خودمان را اذیت کنیم، بلکه با کمترین امکانات هم میتوانیم بزرگش بداریم.
برای کاستن از بار هزینه، بخصوص در شرایط بیماری همه گیری کرونا، میتوانید دورهمی نگیرید، اما خانواده ی کوچک خودتان و دوستان صمیمی را دور هم جمع کنید و با مقداری تخمه و چند تا انار و مقداری گندم برشته و دمنوش و چای، کنار بیایید، ولی تلویزیون تان را خاموش کنید، تا دم و دستگاه یاوه گویان حرفهای چرند و لوس خود را نتوانند قالب کنند.
کتاب حافظ بخوانیم؛ هر کس گوشه ای از کار فرهنگی و صنفی شب یلدا را بعهده بگیرد. فقط شادی ایجاد کنیم و شاد باشیم و کز نکنیم تا آب به آسیاب اهریمنان حاکم ریخته نشود، آنها که ما را دلمرده و بی انگیزه و بی گذشته و سوخته وساکت میخواهند. دشمنان حاکم بر میهن، ما را عزادار و افسرده و نا امید و بی سحر دوست دارند.
اگر چه،همه ی ما ایران دوستان، در انتظار شب یلدای بی دغدغه هستیم، امما با وجود آرزوی مقدس گرامی- داشت یلدا در آزادی میهن، حالا هم دست نباید روی دست بگذاریم. در همین اوضاع بهم ریخته هم باید میراثی چون یلدا را عزیز بداریم. نباید این اندوخته و ذخیره ی خوشی را که از نیاکانمان به ما رسیده و نشانه ی دانش افروزی و هوشیاری آنها در محاسبات ستاره شناسی و گردش خورشیدی است، دست نخورده برای بعد بگذاریم.
نباید دست روی دست گذاشت، باید با همین اوضاع هم، شب یلدایمان را تنها نگذاریم. شاید این گرفتاری باز هم ادامه دار باشد، ولی نباید ذخایر
خوشی هایمان را دست نخورده برای بعدها بگذاری. یادمان باشد،
یلدا در درازترین شب سال است، از فردا، شب ها کوتاه میشود، این کوتاهی شب حتی به اندازه چند ثانیه، ما را با ذوق و شوق بر آمدن خورشید پرتو افکن و گرما بخش و زندگی ساز، به آماده باش و جشن و شادی می کشاند. با نگاهی به گذشته های دور تا امروز، نشانمان می دهد که خواری و فلاکت این دوران تاریخی که با حاکمیت عقب مانده ترین و رذل ترین و لمپن ترین نیرو، که در شکل و شمایل آخوند و ملا و چماقدار گره خورده، نتیجه ی فاصله گرفتن و به نسیان و فراموشی سپردن و بیگانگی با *خودِ فرهنگی* ما و جایگزین کردن ارزشها و نمادهای ملی و انسانی، با حسین و فاطمه و زینب و جعفر جنی و…بود، آنقدر عقب نشستیم و میدان خالی کردیم، که آنها جرات یافتند تا پیشروی کنند، تا به ساعت صفر سقوط شرف ملی و کرامت ایران و ایرانی. با این تجربه هولناک و هراس افکن ملی و برای عقب نشاندن این تفاله های تاریخی، پاتک هایمان را در شرایطی که بنوعی خود را خلع سلاح شده و نا امید می بینیم، به انگیزه بخشی و حرکت گام به گام استوار کنیم، درست در مقابل آنان که با برجسته کردن جنسیت، دیوار های جدایی و تبعیض را بالا میبرند، باید به زنان، خواهران و دختران و مادران خود بیشتر احترام بگذاریم، به جای رفتن به گداخانه هایی مثل، مشهد و کربلا و قم و امامزاده هایی که معلوم نیست چه لاشه ای را برای کلاهبرداری از مردم مقدس کرده اند، بجای خوار و حقیر کردن خود و حاجت خواهی، باید به تخت جمشید، و یا آرامستان مشاهیری چون حافظیه و سعدیه و طوس و.. رفت. قرآن سراسر جعل و تحریف را باید جمع کرد، و بجایش کتاب حافظ و سعدی و غزلیات محمد بلخی را خواند، نامهای زیبای ایرانی را بر فرزندان عزیزتان بگذارید و نامهای زشت با معانی خوارکننده مثل غلام و کلب را باید بدور ریخت. میهن و مردمان شریفش در نقطه ی دق مرگ قرار گرفتند. به جای تحمل این وضعیت و ادامه شرایط، درونمان را آزاد کنیم، تا با شاد دیدن ما، دشمنان میهن و مردم دق مرگ شوند و بدانند که با وجود همه ی تمهیدات(دام گسترانیدن و مقدمه چینی) علیه ایران و ایرانی، تیرهای زهرآگینشان به خودشان باز گشته است. با این امید که روز حسابرسی دور نیست و نخواهد بود
*شب یلدایتان شاد باد*، ایران عزیزمان با همت فرزندانشان آزاد باد.
*نویسنده ی متن اولیه:؟
*- ویراستاری و اضافات: علینژاد، کلن، یکشنبه ۲۸/آذر/۱۴۰۰=۱۹/دسامبر/۲۰۲۱