زبان ملى كدام است؟- عباس( بابك) رحمتى

عباس( بابك) رحمتى

زبان ملی یکی از جذاب‌ترین و در عین حال پرچالش‌ترین موضوعات مطرح شده در بین متخصصان علوم انسانی است. دو دیدگاه در بین پژوهشگران زبان مادری وجود دارد. برخی زبان پارسى/ فارسی را تنها زبان ملی ایرانیان می‌دانند و برخی دیگر یکی یا تمام زبان‌های محلی را زبان ملی معرفی می‌کنند. به گفته يكى ازدوستان، اما شاید، هیچکدام از زبان‌های قراردادی و ساخت‌ بشر، زبان ملی نباشند! زبان ملی زبانی است که به عنوان وسیله برقراری ارتباط میان یک ملت ( مردمان يك كشور) مورد استفاده قرار می‌گیرد. این زبان در کشورهایی مانند کشورما ايران به دلیل وجود اقوام مختلف با زبان‌های متفاوت اهمیت بسیاری دارد. اما به عنوان یک ایرانی به نظرتان برای حفظ و پاسداری از زبان ملی چه باید کرد؟
چندي پيش يكى از دوستان آذرى ام بحثى را آغاز كرده بود كه در آنجا زبان پارسى را منكر شده بود و نوشته بود ” اين چنين زبانى نداريم!”. كه نگارنده از زبان حكيم ابوالقاسم فردوسى شاعر معروف ايرانى كه سهم بسزايى در حفظ زبان پارسى دارد، را به او يادآورى كَردم . ” بسى رنج بردم در اين سال سى / عجم زنده كَردم بدين پارسى! ” و بعد براى من نوشت ؛ “اگر می خواهی چشمانت را به واقعیت باز کنی و از آسمان به زمین بیایی، برو داستان عجم زنده کردم بدین پارسی را دوباره مرور کن و یا چیزهایی را که برایت می فرستم، درست و حسابی بخوان تا بدانی جریان چیست؟ “معنى اين جملات يعنى ابنكه، شما در همان بيت پارسى بمانيد!! اما برايم ننوشت جريان از چه قرار است ! جريان از اين قرار بود كه دوست آذرى مان ، زبان ملى را زبان مادرى مي داند فرقى هم نمي كند، از تركى و يا لرى تا بلوچى و عربى … را زبان ملى ميداند. با اين حساب بايد گفت؛ ما چندين زبان ملى داريم!! مانند سوئيس و يا بلژيك كه دو تا سه زبان دارند!

ايشان مي گويد :”مقوله زبان ملی هم چیز ِبسیار روشنی است، وقتی کشوری کثیرالملله است، هر ملتی زبان خودش را بعنوان زبان ملی دارد، زبان مشترک بینشأن یکی از زبانهای رایج می شود! از اين دوست بايد پرسيد زبان رايح يعنى چه؟ خلاصه زبانى كه بيشتر آحاد مردم آن را مي فهمند و با آن زبان حرف ميزنند و زندگى مي كنند زبان ملى است يا نه؟! زبان رايج در ايران كدام است؟ در جايى ديگر مي گويد: من فارسی را به شکل سراسری زبان رسمی مردم ایران می دانم نه زبان ملی، با تعريف دوست آذرى امان، يعنى زبان ملی ترکها، ترکی، زبان ملی کردها، کردی، زبان مادری بلوچها، بلوچی و… است ، كه حاصلش چندين زبان ملى است! در ادامه مي نويسد: “در ایران پدیده دولت – ملت (که یک پدیده بورژوایی است) زیر تأثیر هژمونی زبان فارسی یکطرفه انجام گرفته است، یعنی بطور ناقص. هژمونی زبان فارسی و پیش برندگان آن سیاست از دوره رضاشاه نگذاشته اند زبانهای دیگرى هم در این پروسه ملت سازی با زبان خود شرکت کنند و سبب اعتلای زبان ملی خود شوند! در نتیجه کاخ بلند زبان فارسی برپا شده و زبانهای دیگر کشک! این باید تغییر پیدا بکند. باید زبانهای دیگر هم رو بیاید. این اصل دموکراسی است.

البته نگارنده به آموزش زبان مادرى مردم از هر گونه اقوامى مشكلى ندارم، يك سؤالى كه در اينجا از دوستمان بايد پرسيد اين است كه اگر زبان مادرى آذرى يا لرى، ملى است، آيا بلوچى يا گيلاني هم آن زبان ملى را میفهمد و ميتواند با آن زبان صحبت كند؟ زبان ملى زبانى كه همه آحاد مردم با آن زبان صحبت كند. كسىیكه لر يا ترك يا بلوچ و… است زبان پارسى را مي فهمد و با آن زبان درس خوانده و كار كرده است. حال چطور مي توان زبانى غيراز پارسى را زبان ملى خود بداند؟ زبان ملى نامش با خودش است، زبان عموم مردمان يك كشور است. در جايى مي نويسد: زبان مشترک بین مردم و یکی از زبانهای رایج را می توان زبان ملى دانست. همان تعريفي كه خود ارائه داده أست در واقع كار ما راراحت كرده است زبان رايج در ايران كدام زبان است ؟ آيا لرى است يا گيلكى و يا آذرى (تركى) و…؟ براى مثال، مردمان یونان باستان قطعاً زبان‌های متفاوتی داشتند اما تعریف آنان از «الهه‌ها» زبان مشترکی را بین اقوام مختلف یونانی بوجود آورده بود. در رابطه با گفته هاى دوستمان ميتوان گفت؛” ایرانیان اما زبان ملی متفاوتی دارند که «اسطوره‌ها» نام دارد. ریشه اسطوره‌های ایرانی در اقوام ایرانی بوده و به یک زبان و قوم خاص تعلق ندارد
تصور ديگر، این است که زبان ملی همان زبانِ نشانه‌ای است که تجربیات حسی- ناآگاهانه جمعیت‌های زبانی با خواستگاه فرهنگی- تاریخی یکسان را بازتاب می‌دهد. این زبانِ نشانه‌ای قراردادی نبوده، یعنی محدود به زمان و مکان نیست، و تحت تسلط احساسات منطق. این زبانِ نشانه‌ای دارای ساختار زبان‌شناختی جامعه‌شناختی مختص به خود است چرا که سایر ملت‌ها از درک آنها عاجزهستند اما مردم آن کشور روزانه با آن مفاهیم برخورد می‌کنند. شاید «نقالی» یکی از زبان‌های ملی ایرانیان باشد چرا که مفاهیم انتزاعی مطرح شده توسط راوی برای تمامی اقوام ایرانی تداعی معنایی دارد اما مردم سایر ممالک، چنین آگاهی و شناختی از آن مفاهیم ندارند.
بايد گفت: زبان، رکن اصلی در برقراری ارتباط میان ساکنان یک کشور است. در کشورهایی مثل ایران که قومیت‌های متفاوتی با زبان‌های مختلفی زندگی می‌کنند، اهمیت زبان ملی بیشتر آشکار این زبانی است که تمام قومیت‌های کشور از جمله عرب، ترک، لر، کرد، بلوچ و… آن را پذیرفته‌ و توسط آن با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. بنابراین باید در حفظ و پاسداری از زبان ملی کوشا باشیم. در کشور ایران زبان ملی زبانی است که یک ترک و یک عرب با استفاده از آن، از زیبایی‌های ارس و کارون با یکدیگر سخن می‌گویند و یک بلوچ و یک گیلک درباره بندر چابهار و بندر انزلی با یکدیگر به گفتگو می‌پردازند. ترکمن‌ها از اسب سواری و چوگان می گویند و کرد‌ها از رقص زیبای‌شان برای آن‌ها تعریف می‌کنند.[١]

با توجه به آنچه گفته شد، این نتیجه به دست می‌آید که زبان مشترک یا زبان ملی در کشور ایران حلقه اتصال این زنجیره قومی به یکدیگراست و شاید واضح‌ترین نشانه‌ای باشد که وجود یک کل واحد به نام مردم ایران را نمایش می‌دهد. تا زمانی که اجزا با قومیت‌های مختلف در کنار یکدیگر احساس رضایت می‌کنند و به برقراری ارتباط با یکدیگر علاقه نشان می‌دهند، خود به خود این زبان مشترک را حفظ خواهند کرد. بنابراین می‌توان گفت زبان ملی از پیشینیان برای ما به یادگار گذاشته شده است . زبانى كه باعث اتحاد و همبستگی ما ایرانیان محسوب می‌شود، زبان ملى است. از این‌رو باید برای حفظ و پاسداری از زبان ملی تلاش کنیم. برای این منظور باید برای حفظ و حراست از زبان ملی از تعصب افراطی و برخوردهای نژادپرستانه که موجب توهین یا تحقیر هر یک ازاقوام می‌شود و هویت و فردیت مستقل و اولیه آنها را زیر سوال می‌برد، اجتناب کنیم. این برخوردها نتیجه‌ای عکس و سو ءخواهد داشت و قومیت ها را نسبت به اتحاد و کل واحدی که تشکیل داده اند دلسرد خواهد کرد. زبان ملی نباید در برابر زبان مادری اقوام قرار بگیرد. بلکه باید از زبان‌های مادری برای ارتقا خود و حتی برای آموزش و جا انداختن خود در بین افراد اقوام مختلف استفاده کند.

سخن آخر:
همانطور که در بالا آمد، زبان، وسیله‌ای برای ارتباط و بیان عقاید است. کافی است از عشق سخن بگوییم، از صلح حمایت کنیم، درباره پیشرفت و حقوق انسان بحث کنیم، حفاظت از کره زمین را تبلیغ کنیم (اكوسيستم) و جهانی زیبا را با ‌کلاممان ترسیم نماییم، آنگاه شاید دیگر خیلی مهم نباشد به چه زبانی سخن می‌گوییم. مهم، انسان بودن و از انسانیت سخن گفتن است با هر زبانى مي توان بيان كرد ولى اگر بخواهيم آنها را فرياد بزنيم با زبان ملى رساتر خواهد بود!همانطور كه سرود ملى را مي خوانيم!
————————————————————————
[١]سايت ستاره

Facebook Comments Box

About مجید شمس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *