بابک(عباس)رحمتی
در طول چهار دهه حاكميت، رژيم فاشيستى مذهبى توانسته لابى هاى متعددى را پرورش دهد كه در مواقع ضرورى از آنها براى روابط سياسى و يا رفع تحريم ها و روابط اقتصادى استفاده كند. لابيگرى از نان شب براى رژيم واجب تر شده است . بطوريكه حسن روحانی رئيس جمهور وقت ايران در سال ٢٠١٤ پس از سفر به نیویورک بر روی تقویت “لابی ایرانی” تأکید کرد. دولت جدید روحانى براین باور بود که می توان از اختلافات سیاسی در داخل آمریکا استفاده کرد و با اتخاذ سیاست های مناسب، شکاف های موجود را عمیق تر کرد تا فشار وتحریم علیه ایران کاهش یابد و سرانجام، گزینه استراتژیک ایران تحمیل شود. در این راستا، دولت روحانی هدف خود را روی عمیق تر کردن شکاف های موجود در آمریکا قرار داده است.
حسن روحانی در جریان سفر به نیویورک نیز در جمع عده ای از ایرانیان هوادار رژیم، سخنرانی کرد و از آنان خواست تا با راه اندازی دیپلماسی عمومی یعنی لابی و تأثیر گذاری بر روی افکار عمومی، به کمک دیپلماسی رسمی ايران برآیند! امروز كار به جايى رسيده است كه لأبى هاى خود را به تلويزيون های خارج از كشور هم هدايت ميكند و برنامه سازان آن رسانه ها از آنها استقبال هم ميكنند. يكى از اين لابيگرها، «تريتا پارسى» بود. او رئيس ناياك(National Iranian American Council) بود يكى از افرادى است كه تلاش دارد بهر شكلى شده است روابط رژيم را با آمريكا و سياستهاى تحريم را عوض كند. او بعدها در دادگاهى محكوم شد و جريمه سنگينى هم پرداخت كرد.[١] تا قبل از ظهور ناياك، يك سازمان ديگر به نام شورای آمریکائی ایرانی از سال ١٩٩٧ نقش لابی جمهورى اسلامى ايران در آمريكا را بازى مى كرد. اين سازمان تجاری برای لغو تحریم ها به رهبرى «هوشنگ امیر احمدی» وارد عمل شد و با حمایت لابی تجاری آمریکائی براه افتاد تا سیاست آمریکا در رابطه با ایران را تغییر داده و تحریم های اقتصادی علیه ایران را لغو کند.
سپس نایاک، جای شورای آمریکائی- ایرانی را گرفت و از سال ٢٠٠٨ به بعد که «اوباما» وارد کاخ سفید شد و وزارت خارجه اش به منظورسازش با نظام ایران، وارد همکاری با نایاک شد، این سازمان، قدرت و نفوذ بیشتری پیدا کرد. همكاران اصلى نایاک در ایران مافیای اقتصادی نزدیک به رفسنجانی است. «حسن داعی» [٢]نویسنده و پژوهشگر مسائل ایران كه مسائل مربوط به لابى هاى ايران در ايالات متحده را دنبال مى كند در مصاحبه با “العربیه نت ” گفت: “این لابی ها و متحدان جمهوری اسلامی در آمریکا خواهان سازش هسته ای هستند و از دولت آمریکا می خواهند با نرمش بیشتر و با قبول خط قرمزهای جمهوری اسلامی مثلا قبول تعداد بیشتری سانتریفوژ (و اعطای دو فاکتوی توان تولید سلاح هسته ای) راه سازش را فراهم کند. این گروه ها با تبلیغ روی اینکه جمهوری اسلامی خواهان سازش است اما اسرائیل و جنگ طلبان آمریکا مانع آن هستند، تلاش می کند تا شرائط مورد نظر رژیم ایران را به غرب تحمیل کنند”. داعى مى گويد: این لابی ها و متحدان رژیم، به آمریکا فشار می آورند که به جمهوری اسلامی به عنوان شریک ومتحد در منطقه نگاه کند و با قبول هژمونی رژیم در خاورمیانه، همانطور که نیکسون با چین از در دوستی در آمد، با رژیم ایران شریک و دوست منطقه ای شود . لابی هاى ایران تلاش دارند دولت آمریکا را متقاعد کنند که موارد نقض حقوق بشر در ایران به دلیل تحریم ها به وقوع بپیوندند، اما همگان می دانند که این امر صحت ندارد.
بنياد علوى:
يكى ديگر از لابى هاى ايران در آمريكا بنیاد علوی بود در سال ٢٠١٤ بسته شد. بنیاد علوی هدف خود را تبلیغ فرهنگ اسلامی و زبان، ادبیات و تمدن فارسی از طریق کمکهای مالی خیریه و انساندوستانه در قالب برنامههای آموزشی، مذهبی و فرهنگی اعلام میکرد. دادستان فدرال نیویورک هم در سال ۲۰۰۹ بنیاد علوی را ویترین جمهوری اسلامی ایران و یک نهاد صوری معرفی کرده و افزودهاست که از دو دههٔ پیش و با نقض کامل قوانین آمریکا ریاست این بنیاد را مقامات مختلف ایرانی، از جمله نمایندگان جمهوری اسلامی درسازمان ملل برعهده داشتهاند.
دادستان فدرال نیویورک داراییهای بنیاد علوی را که شامل حسابهای بانکی به ارزش بیش از ۵۰۰ میلیون دلار، یک ساختمان ۳۶ طبقه در خیابان پنجم نیویورک، چهار مسجد شیعه در نیویورک، مریلند، کالیفرنیا و هیوستون، و مراکز اسلامی آن در مریلند، ویرجینیا، کالیفرنیا و تکزاس میشود را ضبط كرد. رای مصادره اموال مجددا در سال ۲۰۱۴ تایید شد. بسيارى از تحليلگران مسائل ایران معتقدند كه اغلب تلاش هاى سازمان نایاک ولابى هاى مشابه آن نظير بنياد علوى و کمپانی هایبزرگ آمریکا و گروه هاى ضد جنگ و نيز برخى اصلاح طلبان حکومتی ايرانى مقیم آمریکا در اين راستاست كه از گسترش ايده “تغييرنظام در ايران” جلو گيرى کرده و با “راه حل های ساختار شکن” مقابله كنند. آن ها سعى مى كنند برنامه هسته ای ايران، نقض گسترده حقوق بشر و سياست هاى توسعه طلبانه در منطقه خاورميانه را به هر نحوى توجيه كنند.
لابيگر و مزدور ديگر « كاوه لطف الله افراسيابى» است كه به كارهاى غير قانونى براى منافع بيشتر خود و رژيم مي پرداخت. او هم اكنون در حصر و تحت كنترل آمريكايى هاست! تفكيك اتهامِ کاوه لطفالله افراسیابی، به اتهام «لابیگری غیر قانونی» برای رژیم ایران در آمریکا، روز ٤ می ٢٠٢١، بصورت ویدیو کنفرانس از طریق اینترنت برگزار شد. افراسیابی متهم است که بدون اینکه خود را بهعنوان مامور خارجی ثبت کند، در رسانهها و نزد سیاستمداران آمریکا منافع رژیم ایران را پیش برده است.( نقص قانون فارا). افراسیابی از هواداران سیاست توسعهطلبانه جمهوری اسلامی در خاورمیانه بوده و علنا قاسم سلیمانی فرمانده کشته شده سپاه قدس را ستایش کرده است. رسانههای جمهوری اسلامی طی حداقل یک دهه گذشته بارها با افراسیابی تحت عنوان «محقق دانشگاه هاروارد» در باب مسائلی همچون برنامه اتمی ایران و مذاکرات رژیم ایران با غرب و آمریکا مصاحبه کرده بودند.
از ديگر لابيگرها، نجاح محمد على، باصطلاح كارشناس سياسى كه مزدور جمهورى اسلامى است و در برنامه هاى مختلف تلويزيونى شركت كرده و از منافع جمهورى اسلامى دفاع مي كند. او هم با توهين به مجرى برنامه هاى تلويزيونى مانند«من و تو» در برنامه هاى مختلف شركت كرد .نجاح محمدعلی، کارشناس شبکه من و تو از كشته شده هاى سوريه مانند محسن حججی در برابر كار كنان و مجريان که در این شبکه ماهوارهای فعالیت میکنند، دفاع کرد! از قاسم سليمانى تجليل كرد «نجاح محمد على» لابى گر همه جانبه است، از سياستهاى تروريستى سپاه پاسداران و سپاه بدر و قدس دفاع ميكند و تماما مورد تائيد قرار ميدهد. محمد على ، مشترى دائمى بی بى سى و چند تلويزيون ديگر شده است.
علی علیزاده کارشناس مسائل سیاسی ایرانی و محقق فلسفه می باشد. علی علیزاده بهعنوان کارشناس سیاسی در برنامه های مختلف مانند شبکه افق جمهوری اسلامی ایران، بخش فارسی بیبیسی، الجزیره و سیانان حضور داشتهاست.علیزاده دربرنامه “پرگار” از استراتژیهای جمهوری اسلامی ایران دفاع کرد و پاى خود را فراتر گذاشت و جنايات خمينى در ادامه جنگ را چنين توجيه كرد «این افسانه که در سال ۶۱ پس از آزادی خرمشهر جنگ میتوانست متوقف شود، افسانهای بسیار عجیب و غیرمنطقی است. فرماندهان ارتش هم میدانستند که باید مقداری پیشروی کنند و بعد بتوانند صلح کنند؛ اگر جمهوری اسلامی ایراندر خرمشهر متوقف شده بود، صدام دو هفته بعد حمله میکرد!
رجب صفراف لابى دو جانبه است او از روسيه ميايد و به زبان فارسى هم مسلط است، اخيرا پا را فراتر از مرزها گذاشته و به مردم ايران توهين هم ميكند! صفراف باصطلاح مدير مطالعات ايران معاصر در ايران و يكى از متعصبين پوتين است كه به تهران هم سفر ميکند تا دستمزد مزدورى اش را بگيرد. در اين ميان، متاسفانه تلويزيونهاى خارج از كشور هم براى پركردن برنامه هايشان و نشان دادن مواضع دموكراتشان، مرتب او را به برنامه هايشان دعوت ميكنند. از بى بى سى فارسى بگيريد تا راديو فردا و ايران اينترنشنال و … اخيرا در برنامه «تيتراول» كه مجرى آن «نيوشا صارمى» است «صفراف» يكى از لابى هاى رژيم و پوتين در روسيه را به برنامه خود دعوت كرد تا هم خودِ مجرى را مورد توهين و غيظ و تشر قرار دهد و هم به مهمان برنامه توهين كند و به او در مقابل دوربين تلويزيون، دروغگو خطاب كند! ومهمان برنامه ( نجات بهرامى در تركيه) هم در ادامه مي گويد: شما مردم ايران را در مقابل سفارت روسيه نديديد كه برعليه روسيه شعارميدادند؟ مردم توی خيابانها شعار ميدادند ؛ “سفارت روسيه / لانه جاسوسيه! ” او بدرستى روسيه را عامل بدبختي ايران ميدانست وبه او گفت: مردم ايران به روسيه خوش بين نيستند! برعكس، صفراف جوابهاى پرتى ميداد و به مردم ايران هم توهين ميكرد، و بازتكرار مي كرد: كدام مردم ؟ و در ادامه ميگويد ؛آمريكا كارى كرد كه دشمن اصلى چين و روسيه بشه! او رئيسى، رئيس جمهورى اعدام را دكتر خطاب كرد و با اشاره به سفرهاى رئيسى گفت: او مرتب به روسيه ميايد. البته نگفت كه براى چه به روسيه ميايد و حامى او در روسيه كيست؟ او به افتضاء استقبال بوتين از رئيسى اشاره نكرد .
رجب صفراف قبلا در برنامه هاى متعدد صدا و سيماى رژيم شركت كرده بود تا استراتژي روسها را براى فارسى زبانان تشريح كند. او در يكى از برنامه ها، پيشتر گفته بود: اگر قرارداد نيروگاه بوشهر نبود تمام صنعت هسته اى روسيه از بين ميرفت! اگر ايران را در كنار روسيه نداشتيم ما به منافع و هدفهايى كه( داشته و) داريم نمي رسيديم! انقدر جمهورى اسلامى براى ما مهم است! اگر ما از ايران دفاع ميكنيم از منافع خودمان دفاع ميكنيم! اين مثال بسيار روشنى است . اگر قرارداد نيروگاه بوشهر نبود تمام صنعت هسته اى روسيه از بين ميرفت و( نيروگاه اتمى بوشهر) باعث شد ٥٠٠٠ كارخانه هسته اى و مسير هسته اى ما فعال شود. يعنى خودش را علمى نگه دارد. براى صنعت اتمى ما زمينه پيدا كند، شما (رژيم ) صنعت هسته اى ما را نجات داديد اينقدر مهم است . اين گفته هاى «صفراف» نشان از دوشيدن ايران از كانال نيروگاه اتمى بوشهر است . او نگفت كه خامنه اى همچون گاو شيرده، تمام منابع ايران را در اختيار روسيه قرار داده است. گاو شيردهى كه وقتى شيرش تمام شد زمان ذبحش فرا خواهد رسيد. يكى ميگفت وقتى شير ولايت تمام شد پستانهايش را براى اربابش پوتين تكان خواهد داد! بيش از سى سال است نيروگاه بوشهر كه گاو شيرده روسيه شده است، هنوز نتوانسته است برق مورد نياز خودش را تامين كند. بايد گفت اين توهين صفراف به مجرى برنامه و مهمان برنامه، خط و خطوط روسهاست كه عمامه داران را ملعبه دست خود كرده اند، تا جايى كه ساختار نظامى ايران را هم در دست روسها گذارده اند. روسها حتی قاسم سليمانى را هم براى پيشبرد خط نظامى خود درمنطقه تربيت كرده بودند. بايد ديد عمامه داران تا كجا با روسها همراه ميشوند؟ آيا مانند شاهان قاجار كه آذربايجان را در اختيار آنها قراردادند پس از واگذارى بيشتر سهم درياى مازندران جاهاى ديگر را هم به آنها خواهند بخشيد؟
رژيم فاشيستى مذهبى با سياستهاى ضد آمريكايى خود ( دشمنى ظاهرى) در واقع تكيه خود را بر روسيه و چين كمونيستى كه ادعاى مخالفت ايدئولوژيكي با آنها دارد، زده است. و مردم ايران در مقابل سفارت روسها مخالفت خود را با اين سياست اعلام كردند. ولى صفراف به مردم ايران كه شعار برعليه روسيه ميدادند توهين كرد و مردم ايران را بازيچه و فريبكار به حساب آورد! اين در حالى است كه اكثريت مردم ايران با توافق و همكارى ٢٠ ساله با روسيه و ٢٥ ساله با چين كاملا مخالفند. اكنون مردم ايران مي دانند كه عمامه داران، ايران را ميفروشند تا نظام اهريمنى خود را حفظ كنند . صفراف كيست كه مردم ايران را اندك و بازيچه به حساب ميآورد ؟ چرا تلويزيونها ى ايرانى اين مزدور را به برنامه هاى خود دعوت ميكنند؟ چرا اپوزيسيون ايران و شخصيتها برعليه اين مزدور دو جانبه و لابيگرهاى ديگرموضع نمى گيرند ؟ البته بايد ياد آورى كرد؛« فرزانه روستا» خبرنگار آزاد در سوئد جواب دندان شكنى به او داد.
بانو روستا در مقابل صفراف از مردم ايران دفاع كرد و گفت : مردم ايران از روسيه نفرت دارند، بدليل اينكه روسيه را عامل فقر در سفره هايشان ميدانند. اگر امروز هم نان نمى توانند بخرند، بدليل نفوذ روسيه در ايران است. مداخلات روسيه در ايران بحث برهم زدن ميدان است كه وزير خارجه قبلى( ظريف) مطرح كرد! برجام ( اول) كه داشت كارش را ميكرد يك دفعه به سفارت انگليس وعربستان حمله شد تا برجام انجام نگيرد. دراين صورت عملا برجام به هوا مي رفت. بدليل اينكه سپاه، بازى روسيه را تنظيم كرد، تا نسبت به منافع ايران و روابط تو در توى با روسيه مسير ديگرى را طى كند و ثمره آن فقر و فقرمطلق شد. خالى شدن سفر مردم، دخالتهاى روسيه ( و چين) است. بدين لحاظ مردم ايران نه تنها روسيه را دوست ندارند، كه نفرت دارند. عملكرد روسيه را امروز مي بینند! فروش گاز به روسيه به قيمت ٨٠ ميليارد دلار يكى از عواملى است كه باعث شد روسيه ايران را بسامان نخواهد و با دخالت، نفوذ و جاسوسى سايه مهيب فقر را بر سر ايران ومردمش آوار كند.
________________________________________________________________________________
[١] شوراي ملي ايرانيان آمريکا ( ناياک National Iranian American Council (NIAC در سالهاي اخير در بسياري از رسانه هاى آمريکايي و حتي ايراني به عنوان مهم ترين لابى جمهورى اسلامى در امريكا مطرح بوده است.
[٢] در سال ٢٠٠٨، سازمان نایاک به رهبری تریتا پارسی که در نوشته های داعی به عنوان لابی طرفدار ایران معرفی می شود، با حمایت محافل طرفدار مماشات در آمریکا، از حسن داعی به دادگاه فدرال شکایت کرد و وی را به دروغگوئی و اتهام زنی به این سازمان متهم کرد. پس از چهار سال و نیم پروسه قانونی، سازمان نایاک در دادگاه شکست خورد و قاضی دادگاه آنان را به دلیل تقلب و دروغگوئی به پرداخت بخش مهمی از هزینه های حقوقی حسن داعی محکوم کرد.