توافق اتمی با ایران بر سر آزمونی دیگر- دکتر جلیل روشندل


دکتر جلیل روشندل
توقف برجام هم‌زمان با جنگ اوکراین – تیم مذاکره‌کننده اتمی جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۰، از وین به تهران بازگشت. روز بعد تهاجم نظامی روسیه به اوکراین آغاز شد. متعاقب این تهاجم بود که تحریم‌های جهانی علیه روسیه شروع شد و توسعه یافت و هم‌زمان با آن مذاکرات متوقف شد. جمهوری اسلامی در خلال پنج ماه و ۱۰ روزی که وارد فاز توقف مذاکرات شد، روزهای سختی را پشت سر گذاشت. ابتدا معلوم شد که روسیه موافق برداشته شدن تحریم‌های برجامی آمریکا علیه ایران نیست، مگر اینکه این پروسه برای روسیه نیز سودآور باشد. پس از آن رئیس‌جمهوری ایران، ابراهیم رئیسی، تصمیم گرفت که با یک حمله گازانبری مشکلات مزمن اقتصادی را آن‌گونه که وعده داده بود حل کند. به باور او با یک «جراحی» اقتصادی و گران کردن تنها چند قلم از کالاهای مصرفی مردم و حذف سیستم ارز ترجیحی (۴۲۰۰ تومانی) از چرخه معاملات روزمره، می‌توان مشکلات چندین و چندساله مملکت را حل کرد و اقتصاد بیمار کشوری با ۸۰ میلیون جمعیت را یک‌شبه شفا ‌بخشید.
اتفاقا همسایه شمالی ایران، روسیه، هم فکر می‌کرد با یک سری حملات گازانبری به خاک اوکراین و اقدام به الحاق بخش‌هایی از خاک آن کشور (مناطق دونسک و لوهانسک) به سرزمین تزارها، به بهانه احتمال عضویت اوکراین به پیمان ناتو، می‌تواند مشکل ژئوپلیتیکی و در محاصره قرار گرفتن فدراسیون روسیه را حل و جایگاه روسیه را در نظم جدیدی که در حال شکل‌گیری است تثبیت کند.
در این میانه، سفر ولادیمیر پوتین به تهران انجام شد. حرف و سخن فراوان بود، قرار شد پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین به‌کار گرفته شوند؛ متخصصان و سرمایه‌داران روسی برای پروژه‌های عقب‌مانده گاز ایران وارد عمل شوند و بسیاری وعده‌های دیگر که نشان از تکیه غیر عقلایی ایران به شریکی روسی بود که پیوسته در ادبیات حاکمیت جمهوری اسلامی از آن به‌عنوان شریک راهبردی یاد می‌شود. یک دیپلمات ایرانی مدعی شد که «پس از جنگ در اوکراین، نفوذ ژئوپلیتیک روسیه در اروپا، ایالات متحده و برخی کشورهای آسیای شرقی … عملاً متوقف شده است. روسیه اکنون به دنبال گسترش نفوذش در … خاورمیانه با مرکزیت ایران است.» (کیان شریفی – مانیتورینگ بی‌بی‌سی – ۲۴ تیر ۱۴۰۱).
اما پس از سفر پوتین، برخلاف جو سیاسی فعلی که کمتر عقاید مخالف و انتقاد را می‌پذیرد، حتی از درون حاکمیت مخالفت‌هایی در سطح گسترده در مورد نزدیکی به روسیه مطرح شد. هیچ‌کدام از این وعده‌ها قادر نبوده‌اند مشکل اقتصادی ایران را ولو به‌صورت موقت حل‌وفصل کند. رویدادهای طبیعی و سیلاب‌ها هم بر عمق فاجعه افزود و در آستانه یک‌سالگی عمر دولت مشخص شد دولت آقای ابراهیم رئیسی توان اداره مطلوب مملکت را ندارد.
دوباره مذاکره در وین – ۱۶۰ روز بعد از شروع جنگ اوکراین و ۱۶۱ روز بعد از توقف مذاکرات وین، به دنبال آخرین پیام جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تلاش کرد با طرح پیشنهاد جدیدی تیری در تاریکی بی‌انتهای مذاکرات پرتاب کند تا شاید بتواند طرفین را به توافق نزدیک کند. جمهوری اسلامی بلافاصله به آن واکنش مثبت نشان داد. خیلی سریع علی باقری کنی چمدانش را حاضر کرد و وقتی آماده پرواز بود توییتی هم به دو زبان ایرانی و انگلیسی برای مشتاقان فضای مجازی فرستاد: «برای پیشبُرد مذاکرات عازم وین هستیم. مسئولیت بر عهده آن‌هایی است که توافق را نقض کرده‌اند و در فاصله گرفتن از میراث‌ منحوس گذشته ناکام مانده‌اند. آمریکا باید قدردان فرصتی باشد که با سخاوتمندی اعضای برجام فراهم شده است؛ توپ در زمین آن‌هاست تا از خود پختگی نشان داده و مسئولانه عمل نمایند.»
پرتاب توپ بازی به زمین طرف مقابل در طول ۱۸ ماه گذشته از رایج‌ترین بازی‌های بین تیم مذاکره‌کننده ایرانی بود و هر بار هم به نحوی بازی می‌کرد که دست‌کم در کلام بتوان ادعا کند توپ حتما توی زمین آمریکا افتاده است! به هر حال باقری کنی به سرعت آماده شد تا در وین با اعضای برجام ملاقات کند و بعد برود در یکی از اتاق‌های هتل کوبورگ بنشیند تا یک رابط، پیام او را برای آمریکایی‌های آن‌طرف دیوار نقل کند و پیام آن‌ها را بیاورد این‌طرف دیوار تا مذاکره تداوم پیدا کند! معلوم نبود این بار که ایران پیشنهاد اروپایی‌ها را «فرصتی سخاوتمندانه» می‌داند دیگر اینکه: «مسئولیت بر عهده آن‌هایی است که توافق را نقض کرده و در فاصله گرفتن از میراث‌ منحوس گذشته ناکام مانده‌اند.» چه مفهومی دارد. آیا ایران تصمیم دارد با این «ناکامان» توافق کند؟ ‌آیا اصولا معلوم است چه ضرورتی وجود دارد که با «ناکام ماندگان از میراث منحوس گذشته» توافق کرد؟ پس تکلیف آن حرف‌های آقایان علی‌اکبر ولایتی، کمال خرازی که از مشاوران عالی آقای خامنه‌ای محسوب می‌شوند و حتی محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی، در مورد توان فنی تولید بمب اتمی چه می‌شود و هدف ازآن چه بوده است؟
کاربرد زبان دوگانه برای مخاطبان داخلی و خارجی همیشه یکی از ترفند‌های جمهوری اسلامی بوده است؛ مثلا در همین مورد آخر تمام خروجی‌های خبری ایران صحبت از این می‌کنند که ایران از پیش‌شرط‌های فرا برجامی مذاکره عقب‌نشینی نکرده است، درحالی‌که رسانه‌های خارجی خبر از پذیرش رهنمودهای اتحادیه اروپا و عقب‌نشینی از خواسته‌های فرا برجامی می‌دهند. توییت‌هایی که باقری کنی پیش از شروع دور جدید مذاکرات منتشر کرد اغلب مبهم و کلی‌گویی است و نکته مشخصی از خواسته‌های ایران را بازگو نمی‌کند، اما خبرگزاری رسمی ایرنا به نقل از یک «منبع آگاه» مدعی می‌شود که ایران درخواست حذف نام سپاه پاسداران از فهرست سازمان‌های تروریستی را کنار نگذاشته است.
پیش‌تر، منابع اروپایی برداشته شدن تحریم در بخش‌هایی از سپاه مانند قرارگاه خاتم‌الانبیا را همچون یک راه‌حل میانی مطرح کرده بودند. به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی منتظر پایان مذاکرات در سایر موارد و یافتن فرصت مناسبی است که بتواند این مورد را مانند یک پیروزی راهبردی به افکار عمومی عرضه کرد. در غیر این صورت تیم مذاکره‌کننده فعلی نه‌تنها امتیازی بر تیم مذاکره‌کننده قبلی (ظریف – عراقچی) نخواهد داشت، بلکه حتی متهم خواهد شد که دنباله‌رو تیم جلیلی در زمان احمدی‌نژاد است که در نهایت ایران را تحت بدترین شرایط و تحریم‌های شورای امنیت قرار داد.
باقری کنی، معاون وزارت خارجه جمهوری اسلامی و مذاکره‌کننده ارشد هسته‌ای روز چهارشنبه ۱۲ مرداد بلافاصله پس از ورود به وین ابتدا با میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه تبادل‌نظر کرد و سپس با انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا، دیدار داشت. همین شیوه در روز دوم هم تکرار می‌شود. توییت‌های اولیانوف محافظه‌کارانه‌تر شد و تنها به ذکر اینکه مذاکرات سازنده‌ای با طرف ایرانی داشته، بسنده کرد.
اما سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه، بدون اینکه به جزئیاتی در مورد اصل توافق اشاره کند نکته‌ای را مطرح می‌کند که می‌تواند در ادامه همین مذاکرات به امری کلیدی مبدل شود. لاوروف می‌گوید: «آمریکا قصد دارد اصلاحیه برجام را موضوع یک توافق جدید قرار دهد و این پذیرفتنی نیست.»
رسانه‌های داخلی به نقل از سید محمد مرندی، مشاور تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای بر دو نکته تاکید داشته‌اند که نشان می‌دهد هنوز مورد اختلاف است: اول مسئله سؤال‌های بی‌جواب آژانس در مورد فعالیت‌های اتمی سابق ایران که به‌ گمان مرندی قرار بود پس از گزارش آژانس بایگانی شود و دوم ارائه تضمین که به عقیده او هنوز روی میز است. در مقابل امیر‌عبداللهیان در گزارش خود تاکید می‌کند که «انتفاع اقتصادی، رعایت خط قرمز و حفظ توان و دانش فناوری بومی صلح‌آمیز هسته‌ای» مورد نظر جمهوری اسلامی است. در این میان حسین طائب، رئیس معزول اطلاعات سپاه که مدتی در سایه بود بار دیگر ظهور می‌کند و می‌گوید اگر روسیه و چین منافع جمهوری اسلامی ر ا تأمین کنند تهران به برجام بازمی‌گردد!
همه این علائم نشان می‌دهد که دور فعلی مذاکره می‌تواند آخرین دور باشد. گرچه هنوز از حضور گروه تروییکای اروپا (آلمان، بریتانیا، فرانسه) خبری نیست. در روز دوم مذاکرات (جمعه ۵ اوت) هر سه کشور در یک بیانیه مشترک به چند نکته بسیار مهم اشاره می‌کنند:
– اینکه ایران خواسته‌های غیرواقعی و خارج از چارچوب توافق ۲۰۱۵ برجام مطرح نکند
– گفت‌وگوهای امروز در وین به معنای دور جدیدی از مذاکرات نیست» و اصولا دور جدیدی از مذاکرات در کار نخواهد بود، بلکه ایران باید همین حالا و تا وقتی این امکان وجود دارد تکلیف توافق را روشن کند.
نقش انریکه مورا انتقال جزئیات به سایر اعضای اروپایی و آمریکا است. طرف آمریکایی در پشت دیوارهای اتاقی دیگری نشسته است و حرف‌هایش را به رابط منتقل می‌کند، اما خیلی سریع پس از روز اول مذاکره (پنجشنبه) جان کربی، هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردی شورای امنیت ملی کاخ سفید، گرچه شفاف نمی‌گوید که این آخرین فرصت است، ولی تاکید می‌کند که «مذاکرات، هم‌اکنون در این مرحله تقریبا کامل شده است». در همین روز آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا هم در دیدار با جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، می‌گوید واشینگتن همچنان برای بازگشت متقابل به برجام «صادق و ثابت ‌قدم» است.
واقعیت این است که حتی اگر توافق اصولی بین ایران و ۵ + ۱ (پنج عضو دائم شورای امنیت به‌اضافه آلمان) حاصل شود، به لحاظ فنی پیچ‌وخم‌های زیادی باقی می‌گذارد تا برجام به روال عملی خود بازگردد و آنچه آنتونی بلینکن از آن با ‌عنوان «بازگشت متقابل» یاد می‌کند تحقق پیدا کند. این پیچ‌وخم‌ها عمدتا به اقدام‌های ۱۸ ماهه اخیر جمهوری اسلامی در جهت انصراف از تعهدات برجامی بازمی‌گردد که ظرفیت‌های بسیاری را در تولید اورانیوم غنی‌شده، سانتریفیوژهای مدرن و تاسیسات جدید زیرزمینی ایجاد کرده است. علاوه بر آن دوربین‌های نظارتی آژانس، خاموش و بازرسی‌های سرزده به‌کلی متوقف شده‌اند. همه این‌ها از موانعی است که باید گام‌به‌گام از سر راه برداشته شوند تا «بازگشت متقابل» عملی شود.
بدون اینکه بخواهیم وارد بحث ناخشنودی اسرائیل از توافق و استدلال جو بایدن در مورد ضرورت رسیدن به توافق همچون یک اقدام در چارچوب منع گسترش تسلیحات اتمی شویم، باید بگوییم که در هر حال و با توجه به همه نکته‌ها، ترک کردن توافق برجام به مراتب عملی‌تر و ساده‌تر از رسیدن به توافق به نظر می‌رسد. با این‌همه شاید یادداشت بلومبرگ رهیافت واقع‌گرایانه‌ای از شرایط موجود ارائه می‌دهد هرچند از ۷۲ ساعتی که بلومبرگ ذکر می‌کند چیزی باقی نمانده است: «یا ظرف ۷۲ ساعت با ایران به‌صورت بالقوه راه‌حلی پیدا می‌شود و… یا اینکه اصلا نمی‌شود».
جاناتان تایرون، نویسنده مقاله بلومبرگ به نقل از دیپلمات‌ها استدلال می‌کند که «سیاست ممکن است مانع پذیرش پیشنهاد اتحادیه اروپا از سوی هر یک از طرفین مذاکره شود. ایران می‌داند که دست کشیدن از دستاوردهای هسته‌ای‌اش به معنای قربانی کردن اهرم‌های مذاکره ایجاد شده در طول سال‌ها خواهد بود. در ایالات متحده – جایی که مخالفت هر دو جناح با توافق هسته‌ای قوی است – توافق با ایران برای جو بایدن، رئیس‌جمهوری که دموکرات‌هایش در انتخابات میان‌دوره‌ای ماه نوامبر در معرض خطر از دست دادن کنترل کنگره قرار دارند، می‌تواند کار مشکلی باشد. (بلومبرگ ۸ اوت ۲۰۲۲)

نقل از ایندیپندنت فارسی

Facebook Comments Box

About مجید شمس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *