شهلا عبقری
در اول ماه می” روز جهانی کارگر” هستیم، روزیکه زنان و مردان سراسر جهان، دستاوردهای کارگران را جشن می گیرند و در حمایت و پیگیری حقوق انسانی آنان، کنفرانسها،سمینارها و گرد هم آییها برگزار می کنند. امسال در حالی این روز را گرامی میداریم که در بحبوحه انقلاب زن، زندگی، آزادی که شرایط انقلابی ویژه ای را بوجود اورده است، قرارداریم. این انقلاب که مهمترین هدفش رفع تبعیض جنسیتی است نهایتا به سوی رهایی از تبعیض در همه قشر های جامعه می رود و پیوند بین همه جنبش های گارگری، دانشجویی، فرهنگیان اصناف و …را در پیش رو دارد.
زحمتکشان و کارگران ایران و همراهان آنان همه ساله این روز را گرامی میدارند و خواست ها ی به حق و انسانی خود رابر شمرده و برای رسیدن به آنها تلاش می کنند. نگاهی به شرایط کارگران نشان میدهد که با وجود تمام تلاش های آنان، بسیاری از خواسته هایشان تحقق نیافته و این قشر زحمتکش با شرایط بسیار دشواری مواجه است. شرایط زنان کارگر بسیار بدتر از مردان است و در شرایط تبعیض جنسیتی شدیدی که قرار دارند، دشواری ها برایشان بی شمار است و از این منظر نگاه ویژه به شرایط زنان کارگر درایران بیش از پیش مورد نیاز است.
از دوران رضا شاه که کشف حجاب اجباری به وقوع پیوست، ورود زنان به به بازار کار آغاز شد و زنان از خانه ها به تدریج به حوزه ی عمومی وارد شدند و اکنون بخش مهمی از نیروی کار جامعه را تشکیل میدهند. پس از انقلاب اسلامی، رژیم با فرمان ها و قوانین زن ستیز ( قانون حجاب اجباری و قانون خانواده و قانون ساعات کار کمتر زنان و …) تلاش بسیار کرد که زنان را به درون خانه ها بر گرداند. رژیم اسلامی ایران با استفاده از ترفندهایی گوناگون در نظر داشت که با برگرداندن زنان به خانه سلطه خود را به همراه سلطه پدر، برادر و شوهر محکم تر گرداند و از بازگشتن زنان به بیرون از خانه جلوگیری کند . اما با وجود تمامی تلاش ها هر چند به تبعیض ها و ستم های گوناگون علیه زنان بیش از پیش افزود ولی نتوانست زنان را به خانه ها برگرداند.
در نتیحه سیاست ها و برنامه های نابخردانه رژیم استبدادی در طی چهل و چهار سال گذشته که تنها سعی بر منافع و استقرار فرمانفرمایی خود داشته، بحران های اقتصادی مداوم تشدید شده و نرخ تورم سیر صعودی پیدا کرده و همچنان بالا میرود. سالها است که بسیاری از مردمان جامعه زیر خط فقر هستند و بطور مداوم درصد اقشار جامعه که در زیر خط فقر هستند بالا می رود. بیشترین قشر کارگران و زحمتکشان در زیر سطح فقر مطلق قرار دارند و در چنین شرایطی گذران زندگی خانواده های کارگران بدون مشارکت زنان امکان پذیر نیست.
یکی از مسئولان اتحادیه زنان کارگر در استان مازندران می گوید “علت اصلی کار زنان تامین نیاز مالی است”. در شرایطی که درآمد مردان خانواده به تنهایی کفاف خرج زندگی را نمیدهد، زنان ناچارند برای گذران زندگی خانواده هایشان نیروی کار شان را هر چه ارزانتر بفروشند و در هر شرایطی هر چند طاقت فرسا کار کنند. در ۲۱ آذر ۱۳۸۹ کاهش دادن ساعات کار زنان شاغل به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و در همان زمان مقاله ای در این باب نوشتم و با در نظر گرفتن نظر کارشناسان و فعالان امور، نتیجه عملکرد “قانون کاهش ساعات کار زنان” را پیش بینی کردم.
با اجرای طرح کاهش ساعات کار زنان، می توان پیش بینی کرد که:
اخراج کارگران زن بالا برود و بسیاری از آنان جا به جا شده و به صورت غیر رسمی و روز مزدی در آیند که تابع قوانین مشخصی نیست و بستگی به توافق بین کارفرما و کارگر دارد
. دستمزد کارگران زن پایین رفته و زنان از نظر اقتصادی فقیر تر گردند
تعداد کارگران خانگی (کارگران زنی که در خانه های مردم کار می کنند) زنان دستفروش ، زنان کارگر- کشاورز( زنانی که درمزارع کار می کنند ) بالا رود. این نوع کارگران غیر رسمی به حساب می آیند و به دلیل نداشتن جایگاه مشخصی در عرصه کار و تولید تحت پوشش قانون کار قرار نمی گیرند.
اعمال تفکر جنسیتی در محیط کار تقویت گردد و سبب شود که بیش از پیش این تفکر زنان کارگر را در محیط کار به مانند سایه تعقیب کند و بیش از همیشه ان ها را تحت فشار و استیصال قرار دهد.
زمینه آزار جنسیتی و خشونت در محیط کار بیشتر فراهم گردد. آزار جنسيتي در محيط كار به اشکال مختلف شامل رفتارهاي نامناسب رواني، كلامي و فيزيكي می تواند به وقوع بپیوندد که به آزار جنسی زنان منجر می شود. کارگران زن یا باید به آزارهای جنسی تن دهند و یا در مقابل انان استقامت کنند. اخراج، محروم شدن از ارتقاء شغلی و مزایای شغلی نتیجه مقابله و ایستادگی با آزار جنسی است.
در مجموع اجرای چنین قوانینی فرصت اشتغال برابر زنان با مردان را از بین می برد و کارفرمايان نیر به طور کلی شوقی براي استخدام آنان ندارند و در نتیجه به استثمار بیشتر کارگران زن و از بین رفتن هر چه بیشتر همان حقوق ناچیز منجر خواهد شد”(۱).
نگاهی به گزارشات منتشر شده از شرایط زنان کارگر در حال حاضر نشان میدهد که همه پیش بینی ها به وقوع پیوسته است و امروز زنان کارگر درشرایط اسفناک تر از گذشته بسر می برند. خانم سیمین یعقوبی( فعال کارگری) شرایط زنان کارگر را این چنین توصیف می کند:”برای زنان کارگر، هیچ ردیف پرداختی وجود ندارد؛ حتی دستمزد را هم کامل نمیگیرند؛ بانوی شریفی که برای تامین منابع مالی یک خانواده سه نفره باید از جان برای تربیت و تامین اقتصادی فرزندانش مایه بگذارد و صدای شکستن استخوانهایش در محیط کار سخت و خشن شنیده میشود و یا دختری که امروز مجبور است برای تهیه جهیزیه و کمک به پدر کارگر در شرکتهای زیر پلهای بدون نام، خطر راتحمل کند و یا دخترانی که در باراندازها مشغول به کار هستند که جسه آنان توان اینکار سنگین را ندارد و یا خانمی که سالهاست همسر دارد ولی مرد زندگیاش دچار بیماریلاعلاج مانند صرع است و فرصت کار کردن ندارد، با مشکلات دست و پنجه نرم میکند اماهیچ حامیای ندارد”. خانم یعقوبی تاکید میکند: “در بخشنامهها و قوانین استاندارد که توسط افراد اتوکشیده تدوین میشود، شرایط استانداردی برای کارگران بانو به چشم نمیخورد؛ گویا اهمیتی ندارد که یک کارگر زن در بخش خصوصی چگونه برای یک لقمه نان میجنگد. مزایا برای زنان تراز متوسط و بالاتر است و به فکر بهبود زندگی زنان کارگر که زیر فشارهای گوناگونند، نیستند”.
زهرا، کارگر چهل و سه ساله می گوید:” با اینکه همانند مردان کار میکنیم، اما هیچوقت حقوق و مزایایی برابر نداریم؛ نه اضافه کارمان یکی است نه دریافتی حقوقمان. تا اعتراض هم میکنیم درخروجی کارخانه را نشانمان میدهند دلیلش هم تعداد متقاضیان زیاد زن برای کار است”.
کوچکترین فرزند این زن سه ساله و دارای دو فرزند است اما او بعد از دو زایمانش از مرخصی ویژهای نتوانسته است استفاده کند. او می گوید:” ما بعد از زایمان باید از کارخداحافظی و بعد از آن مجددا در کارگاهی دیگر مشغول کار شویم؛ نه از ساعت شیردهی خبری هست و نه از کاهش ساعت کار”.
سودابه،کارگر یکی از کارخانههای اطراف تهران که مادر دو فرزند خردسال است،می گوید: “مسیرآنقدر دور است که حتی امکان سرکشی به فرزندانم را ندارم؛ از طرفی با حداقل حقوق دریافتی که دارم امکان ثبتنام بچهها در مهد کودک هم وجود ندارد. شهریه یک ماه مهدکودک برابر با کل حقوق من است . به خاطر همین مجبورم بچهها را به قوم و خویشانم بسپارم و بعد برای کار راهی شوم”. او می گوید هر هفته بیشتر از پنجاه ساعت یعنی بیشتر از چهل و چهار ساعت قانون کار، کار می کند، زیرا مجبور است که این چنین کار کندتا کارش را از دست ندهد،و اگر از کار اخراج شود، اشتغال دوبارهاش بسیار مشکل خواهد بود زیرا نیروی جایگزین برای او وجود دارد و برای زنان متاهل و بچه داراستخدام بسیار مشکل است.
نرگس كارگر سی و هشت ساله در این مورد می گوید:” یکی از اصلیترین بخش فرمهای استخدام در بخش خصوصی تاهل یا تجرد زنان است. کارفرمایان ترجیح میدهند با زنانی طرف قرار شوند که یا مجردند و قصد ازدواج ندارند یا بچههایشان بزرگ است و دیگر قصد بچهدار شدن ندارند. علتش هم آسودگی خاطرشان در طول مدت قرارداد است؛ چراکه نمیخواهند درگیر مسائلی چون درخواست مرخصی زایمان یا کاهش زمان کار بهدلیل ازدواج و بارداری شوند”.
سیمین، کارگر زن دیگری که در یک شرکت ساخت قطعات خودرو کار میکند، میگوید:” من از هجده سالگی کار میکنم؛ چون مجبور بودم. پدر و مادرم هر دو زمین گیر هستند. بعد از یک تصادف، تامین هزینههای زندگی با من و برادرم هست. سالهای اولی که مشغول به کار شدم شرط استخدام مجرد بودن ما بود و من هم با جان و دل پذیرفتم. کمکم آلوده کار شدم و هر سال بیشتر از سال گذشته نیازمند شغلم و حقوقش شدم. تا بهخودم آمدم دیدم چهل و هشت سالهام، مجردم و افسار زندگیام دست کارفرماست”.
شکوه ها و شکایات کارگران از شرایط شان بسیار است و از بعضی از رسانه های اجتماعی هم پخش میشود ولی چاره جویی و حل مشکل تاکنون اتفاق نیفتاده و به نظر نمی آیدکه اتفاق بیافتد. زنان کارگر بیش از کارگران مرد تحت تاثیر مخرب بحران های اقتصادی قرار می گیرند و آنان اولین کسانی هستند که شغل خود را از دست میدهند، زیرا از مزایای بیمه بیکاری ، خدمات درمانی و سالمندی و …محروم اند. زنان کارگر در ایران تحت سلطه استثمار پنهان که سود آور برای کار فرما است، قرار دارند. زنان حتی درمواردی بیش از دوازده ساعت در روز کار میکنند و حقوقی معادل ۶۰ درصد حقوق مردان را دریافت می کنند .و بدین ترتیب در پایینترین سطح معیشتی جامعه قرار می گیرند. آنان که در شرایط دشواری قرار دارند و با انبوه مشکلات معیشتی مواجه هستند، حاضر به انجام کارهای کوتاهمدت و نیمه وقت با بیشترین ساعت کاری میشوند.
بطور کل زنان کارگر می توانند در بخش های زیرمشغول به کار شوند:
۱. کار درخانه: از این نوع کار زنان آماری در دست نیست. در این بخش، کارفرما خود بدون پیروی قانونی میتواند سیاستهای کاری در مورد شرایط کار را برای بالا بردن منافع خود و پایین آوردن هزینه تغییر دهد. کارها یی مانند بستهبندیها و سرهم کردن قطعات الکتریکی که اخیرا بسیاری از کارخانجات بزرگ برای اینکه دستمزد ها را پایین بیاورند و منافع خود را بالا ببرند، به آنها روی آورده اند.
۲. کارگاههای تولیدی کوچک: در این بخش، شرایط بسیار بدی برای زنان وجود دارد وبه زنان پایین ترین دستمزد ها تعلق می گیرد . این کارگاه ها قانون کار را پیروی نمی کنند و بهدلیل نبودن قانون کار، زنان حق اعتراض ندارند و کارفرما ها در این کارگاه ها می توانند بدترین شرایط رابر زنان تحمیل کنند.
۳ شرکتهای پیمانی: در این نوع شرکتها، کارگران دارای قراردادهای مدتدار هستند و کارفرما ها بهطور موقت یا دائمی تحت قرارداد بخشی از درآمد کارگران را برمیدارند. مثال این نوع شرکت ها بیشتر کارهای خدماتی مانند نظافتچی شرکتها یا خانهها می باشد و کارگران در این نوع نیز در شرایط بسیار بدی هستند زیرا، از مزایای قراردادهای قانونی و بیمه برخوردار نیستند.
۴. کارخانههای بزرگ: از تعداد کارخانه های بزرگ نسبت به گذشته کاسته شده، بسیاری از کارخانهها بهدلیل مشکلات اقتصادی بسته شدهاند یا بسیاری از کارکنان خود را اخراج کرده اند. در کارخانههای مانند صنایع غذایی، دارویی، نساجی، لوازم خانگی و خدماتی، زنان دارای مزایای بیمه بیکاری، درمانی، مرخصی زایمان و بازنشستگی می باشند. ولی در حال حاضر تعداد زیادی از زنان در این کارخانه ها شغل خود را از دست دادهاند زیرا همیشه برایت عدیل نیرو ابتدا زنان را از کار بیکار می کنند.
آمار نشان میدهد که بیشترین زنان در بخش یک و دو ، سه و چهار به ترتیب از بیشترین تعداد تا کمترین مشغول به کارند. همانطور که در بالا اشاره شد بیشترین زنان کارگر از مزایای بیمه بیکاری، درمانی،مرخصی زایمان و بازنشستگی محرومند و چون بیشترین زنان در بخش هایی کار می کنند که زیر پوشش قانون کار نیستند بنابراین فضای سالم محیط کار و امن برای زنان به هیچ وجه وجود ندارد و زنان تحت شرایط طاقت فرسا کار می کنند.
تحت این شرایط دشوار ، علاوه بر حوادث کاری که می تواند منجر به از دست دادن جان و قطع عضو در زنان شود، زنان در خطر روبرو شدن با آسیبهای دیگری هم می باشند که کیفیت زندگیشان را پایین آورده و طول عمرشان را کم میکند. در اطراف تهران شرکت های دارویی وجود دارد که زنان کارگر درخطر روبرو شدن با آلاینده های شیمیایی و هورمونی هستند که منجر به آسیبهایی می شود که نمونه هایی از آن ها گزارش شده است. کارفرمایان چاره ای در این مورد نمی اندیشند و حکومت هم اقدام نمی کند. و اگر هم قوانینی تصویب میکند، قوانینی است که کارآیی ندارد.
ولی طارانی- یک فعال کارگری گزارش می دهدکه:” آلایندههای شیمیایی، مشکلات تنفسی و ریوی برای کارگران بهوجود میآورد،اما این مسئله درباره آلایندههای هورمونی آسیب زاتر است و اختلالات روحی – روانی هم به آنها وارد میکند. گاهی دیده میشود که کارگران زن بهدلیل قرار داشتن درمعرض این آلایندههای هورمونی با افزایش تستسترون مواجه میشوند و مشکلات جنسی پیدا میکنند. ذرات معلق در هوا از طریق پوست،جذب بدن این کارگران میشود..
چند وقتپیش،کارگر زنی را داشتیم که صورتش شبیه مردان پر از ریش شده بود، یا کارگر زنی که دیگرحالتهای زنانه نداشت. این عوارض در شرکتهای تولیدکننده داروهای هورمونی وشیمیایی وجود دارد که بحث سلامت کارگران کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این خطر هم وجود دارد که بدن این افراد، دچار عفونت شود و اگر بهموقع درمان نشود، احتمال بروز غده سرطانی در آنها وجود دارد”.
درشرایط حاضر که زنان در محیط کار شرایط دشواری را تجربه می کنند، چه باید کرد؟
روشن است که دولت و مجلس اسلامی از مشکلات و حوادث بی شماری که زنان در محیط کار با آن مواجه هستند با اطلاع است . ولی مصوبات وترفتدهای آنان تاکنون مشکلات را حل نکرده و شرایط کاری زنان نه تنها بهتر نشده بلکه دشوارتر هم شده است. هم چنین باید در نظر داشت که معافیتهای قانونی کارگاههای کمتر از ۱۰ نفر و قراردادهای موقت، میزان سوءاستفاده از زنان کارگر را بالا برده و میزان استثمار از زنان را نیز تشدید کرده است .
علی بابائی رئیس فراکسیون کارگری مجلس، درباره ضرورتهای اصلاح قانون، درباره کارگاههای زیر ۱۰ نفر و قراردادهای موقت عنوان میکند:” بیمه حق همه است و کارگاه یکنفره و ۱۰ نفره هم ندارد. اگر کارفرمایان مشاغل کوچک مشکلاتی دارند، باید بامشوقهای دولتی حمایت شوند و این دلیلی نیست که کارگر بهواسطه چنین مشکلاتی از حق قانونی خود محروم شود”.
آنچه که آقای بابایی اعلام می کند و دنبال مشوق های دولتی برای کارفرمایان است باری را از روی دوش زنان در این مورد بر نمی دارد ومشکل را حل نمی کند. از همین نوع راه کارها بوده که زنان همچنان در شرایط دشوار و طاقت فرسایی برای تامین لقمه نانی مجبورند کار کنند.
آنچه که حائز اهمیت است این است که جنبش کارگری هنوز مردانه است و نمایندگان زن در آن نقش چندانی ندارند. ولی بسیار جای امیدواری است که با انقلاب زن، زندگی آزادی که زنان و جوانان در صف اول آن می باشند و زنان کارگر نیز در آن فعالند، نیروی تازه ای به جنبش کارگری داده شود.
ایجاد تشکلهای کارگری زنان که بتواند از نیروی عظیم کار زنان حفاظت کند، بسیار ضروری است. این تشکلها می توانند از حقوق زنان کارگربرای بیمه درمانی و بیمه های ایمنی، زایمان ،بازنشستگی، بهداشت و ایمنی محیط کار دفاع کرده و برای رسیدن به این حقوق مبارزه کنند. تشکل صف مستقل زنان کارگر بسیارمهم است و همچنین بسیار مهم است که هرچه بیشتر زنان کارگر پا به پای مردان برای کسب فعالیت های سندیکایی و اتحادیه ای مبارزه کنند..
اول ماه می، روز جهانی کار و کارگر راگرامی میدارم و به تمامی زحمتکشان ایران و جهان شادباش می گویم. باور دارم که مبارزات حق خواهانه زنان و مردان کارگر و تمامی زحمتکشان به پیروزی خواهد رسید ودور نیست روزی که مردمان ایران به رهایی، برابری و رفاه نائل آیند
شهلاعبقری ۱۱ اردیبهشت۱۴۰۲ | 01-05-2023
…………………………………………………………………………………………………………………………..
(۱)-عصر نو – شنبه۱۰ارديبهشت ۱۳۹۰ – ۳۰آپريل ۲۰۱۱ شهلا عبقری