دکتر جلیل روشندل استاد روابط بین الملل
سرانجام تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب به پایان رسید و سوریه جایگاه خود را در این اتحادیه بازیافت. آغاز مجدد مراودات سوریه با کشورهای عربی غیرمنتظره نبود و بهخصوص پس از شروع جنگ اوکراین از طرف روسیه و کاهش حضور نظامی این کشور در سوریه معلوم بود که دیر یا زود چنین وضعیتی رخ خواهد داد. نقش جمهوری اسلامی از بُعد نظامی محدودتر از روسیه بود، چرا که ایران پیوسته به سوریه به صورت یک گذرگاه زمینی امن برای دسترسی به حزب الله لبنان و پیگیری اهداف دراز مدت ضداسرائیلی خود نگاه میکرد و میکند.
ضدیت با اسرائیل برای سوریه هیچگاه اولویت نداشت. اسرائیل در جنگ شش روزه (۱۹۶۷) بخش مهمی از بلندیهای جولان را اشغال کرد. شش سال پس از آن در خلال جنگ یوم کیپور (که جنگ رمضان یا اکتبر نیز نامیده میشود)، حافظ اسد نتوانست بلندیهای جولان را از اسرائیل پس بگیرد و کمتر از یکسال بعد به دنبال قطعنامه ۳۵۰ شورای امنیت و اعلام آتشبس، نیروهای پاسدار صلح سازمان ملل در این ارتفاعات مستقر شدند. از آن زمان تا به امروز، قضیه جولان تبدیل به یک اختلاف سیاسی شد و سوریه هیچ اقدام نظامی برای پس گرفتن بلندیهای جولان انجام نداده است.
در سال ۱۹۸۲ اسرائیل اعلام کرد این مناطق را به خاک خود ضمیمه کرده است (علیرغم اینکه سازمان ملل هرگز آن را تایید نکرد) و در سال ۲۰۱۹، دونالد ترامپ با وجود مخالفت اعضای دائمی شورای امنیت و جامعه جهانی، انضمام جولان به خاک اسرائیل را به رسمیت شناخت ولی در همان زمان نیز سیاست محتاطانه حافظ اسد را بشار اسد دنبال کرد. روسیه در سوریه حضور نظامی داشت و طبعا مانع هرگونه واکنش و درگیری در شرایط جنگ داخلی سوریه میشد و تنها حرکت خزنده نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی در ارتفاعات جولان ادامه داشت که آن هم هر بار با بمبارانهای هوایی اسرائیل عقبنشینی تازهای را تجربه میکرد.
در شرایط فعلی سوریه در ضعف کامل دیپلماتیک به سر میبرد و توان اثرگذاری در روابط بینالمللی را ندارد. قفل بازسازی خرابیهای سوریه جنگزده با مساعی جمیله کشورهای ثروتمند عربی باز میشود و در حال حاضر، قضیه بازگرداندن بلندیهای جولان به سوریه در اولویت قرار ندارد. سوریه همچنان امیدوار است که در هرگونه پیمان صلحی که بین اسرائیل و کشورهای عربی خاورمیانه منعقد میشود، مسئله بلندیهای جولان نیز لحاظ شود.بیش از ۱۰ سال حضور نظامی ایران در سوریه و تشکیل گروههای مزدبگیری که برای اهداف جمهوری اسلامی در آن کشور سازماندهی شده بودند، برای ایران بسیار پر هزینه بوده است. ده سال پیش خبرگزاری تسنیم مدعی شد بازسازی سوریه بیش از۷۰ میلیارد دلار هزینه خواهد داشت. مطلب خبرنگاری تسنیم به نقل از الوطن نیاز به یک و نیم میلیون واحد مسکونی، ۱۰ هزار سایت خانهسازی، ۱۵ هزار کامیون، ۱۰ هزار مخلوط کننده سیمان و حدود ۶ میلیون کارگر را از ضروریات این بازسازی قید کرده بود. (تسنیم-۱۲ شهریور ۱۳۹۲).
اکنون پس از گذشت ۱۰ سال هیچ اطلاعی از برنامه بازسازی در دست نیست، ولی بهجای آن هر روز خبر تازهای از ورود بشار اسد و وابستگانش به یک «صنعت پردرآمد و غیرقانونی» میرسد: «فرماندهان و دستیاران قدرتمند بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، درگیر پروژه تولید و صادرات ماده مخدر صنعتی کاپتاگوناند (captagon)؛ یک آمفتامین غیرقانونی که از مبدا سوریه به کشورهای منطقه مدیترانه و همچنین جهان عرب صادر میشود.» ( یورو نیوز – ۹ دسامبر ۲۰۲۱). ظاهرا این ماده مخدر با همکاری سوریه، حزبالله لبنان و جمهوری اسلامی ایران تولید و توزیع میشود. «کشورهای ثروتمند عرب حاشیه خلیج فارس مقصد اصلی ماده مخدر کاپتاگوناند. میلیونها قرص کاپتاگون در اردن، عربستان سعودی و لبنان کشف و ضبط شده است.» (بیبیسی فارسی -۱۹ آوریل ۲۰۲۲)
آیا این همان برنامه بازسازی سوریه است که ۱۰ سال پیش خبرگزاری تسنیم در مورد آن اطلاعرسانی کرد؟ حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس پیشین کمیسیون امنیت ملی مجلس، در مصاحبهای اخیرا مدعی شد که روسیه طلب خود را از سوریه گرفته است، ولی ایران که بیش از ۳۰ میلیارد دلار در سوریه هزینه کرده چیزی دریافت نکرده است ( عاطفه محمودی – تجارت نیوز – ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲).
پیشتر، محمدرضا نقدی، معاون هماهنگکننده سپاه پاسداران، در مقام مقایسه هزینههای ایران در منطقه با هزینههای آمریکا، رقم «تنها ۱۷ میلیارد دلار» را مطرح کرده بود (۱۳ دی ۱۳۹۹- سایت تلوبیون). همان زمان، فلاحتپیشه صحبت از ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار میکرد. با اوجگیری اختلافنظرها در درون حاکمیت جمهوری اسلامی حتی رقم تایید نشده ۰۷ میلیارد دلار نیز شنیده شده است.
شاید هیچوقت رقم واقعی هزینههای برونمرزی ایران که از جیب ملت ربوده شده و در راستای رویای هلال شیعی هزینه شده است معلوم نشود، ولی در حال حاضر، مهمترین سوالی که وجود دارد این است که آیا با بازگشت سوریه به جهان عرب سرنوشت هزینههای انجامشده ایران در سوریه مشابه سرنوشت مطالبات ایران از عراق نخواهد بود؟ در حالیکه عراق خسارات حمله به کویت را پرداخت کرده، اما هنوز خسارات جنگ هشت ساله علیه ایران را بر اساس قطعنامه ۵۹۸ پرداخت نکرده است. البته در مورد عراق نیز عدد و رقم دقیقی از میزان هزینههای پرداختشده از طرف ایران، پس از سقوط رژیم صدام حسین، در دست نیست.
ثروت ملت علاوه بر عراق و سوریه در دیگر نقاط دنیا مانند لبنان و فلسطین در راه تحریک برای مبارزه با اسرائیل؛ در یمن برای حمایت از جنگی که هیچ سودمندی استراتژیک برای ایران نداشته و ندارد؛ در آذربایجان برای حمایت از گروههای مذهبی تندرو در برابر جمهوری آذربایجان و در سرتاسر اروپا برای تبلیغات اسلامی در شرایطی به هدر میرود که جمهوری اسلامی و ملت ایران در محاق سختترین تحریمها و دچار بالاترین میزان تورم اقتصادیاند.
تنها سودمندی این نوع رابطه با جهان برای روحانیون طبقه حاکمه است که با دریافت انواع رانتها و ماموریتهای دلاری این مداخلات را مدیریت و در حقیقت بهطور مستقیم از جیب مردم سرقت میکنند. البته تنها راهی که به ذهنشان میرسد این است که شبکهای از سخنرانان و روحانیون را در اقصی نقاط کشور به مغزشویی ملت به بگمارند تا فقر را ثروت معنی کنند و تحریم را غنیمت بدانند. برای این منظور، سرگرم کردن مردم به موضوع حجاب اجباری، تعیین پوشش اجباری برای زنان (و اخیرا برای مردان)، برنامهریزی برای افزایش جمعیت از طریق وعده زمین و وام در برابر حاملگی و تولید نسل، تنها بخشی از برنامههای درخشانی است که از طرف رهبران مذهبی حاکم طراحی و پیاده میشود!
بازگشت سوریه به اتحادیه عرب فرصت مناسبی است تا مردم ایران بیشتر به برنامههای توسعه منفی نظام ناکار آمد جمهوری اسلامی بیندیشند و در مقابل آن بایستند. سیاست نگاه به شرق و فروش تدریجی منافع ملی به روسیه و چین نیز در سطوح کلان برنامهریزی سیاست خارجی دچار همین ناکارآمدی سیستمی و تصمیمگیریهای لحظهای است و در نهایت، برای توسعه کشوری که یکی از بزرگترین منابع نفت و گاز دنیا را در اختیار دارد، الگوی معتبری نیست.