نادر زاهدی
در حالی که منطقه خاورمیانه در جنگی فاجعهبار قرار دارد، رژیم جمهوری اسلامی با حمایتهای نظامی و لجستیک از حماس و گروههای نیابتی در یمن و لبنان و عراق، مسئولیت بخشی از این جنگ را بر عهده دارد. تردیدی نیست که این جنگافروزی، صفی از دشمنان را برای کشور ما به وجود آورده که هر لحظه ممکن است جنگ را به درون خاک ایران بکشانند. بخشی از حاکمیت اسلامی و بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی، بر طبل جنگ میکوبند و خواهان ورود به جنگ و حمله به ایران هستند. با چنین شرایطی، نیروهای ملی و مدنی جمهوری اسلامی، بایستی ایران و موجودیت آن را از جمهوری اسلامی جدا ساخته و با سودای آزادی ایران، مبارزه ملی با رژیم اسلامی را بدون دخالت خارجی در دستور کار خود قرار دهند.
تجربه تاریخی در ایران و برخی دیگر از کشورها به دفعات نشان دادهاند وقوع هر جنگی باعث انسداد همهجانبه و عمیق جامعه شده و در نهایت به نفع حکومت خواهد بود. جنگ ایران و عراق در سالهای اولیه استقرار جمهوری اسلامی، نمونه ای تازه از این موارد بشمار میرود. جنگی که به گفته رهبری سیاسی- دینی آن زمان برای جمهوری اسلامی و تحکیم پایههای سرکوب و ضدحقوقی و غیرانسانی آن، نعمت بود.
در وضعیت فعلی که منطقه خاورمیانه گرفتار جنگی فرساینده شده و بر دیپلماسی جهانی از سویی و موقعیت اپوزیسیون ایرانی از سوی دیگر تاثیرگذار است، اولویت منافع ملی و راهسپاری به دمکراسی، جزو وظایف اصلی و پایهای ایرانگرایان و میهندوستانی است که خواهان ایجاد دمکراسی در ایران هستند. در این راستا، هرگونه کنش سیاسی و فعالیت مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی، در خدمت ایران و ایرانیان قرار میگیرد.
تفکیک و جداسازی ایران از جمهوری اسلامی، از چهار دهه پیش که ایران و ایرانیان گرفتار فاشیسم دینی شدند، در سرلوحه اقدامات و فرهنگ سیاسی و اجتماعی ایرانگرایان قرار داشته است؛ طرفه آنکه با آگاهی از واقعیت سلطه حکومت اسلامی بر ایران و تهدید و از بین بردن کرامت انسانی ایرانیان و تخریب منافع ملی ایران از سوی حاکمان اسلامگرا، به تعبیر زندهیاد داریوش همایون، «ایران همه آن چیزیست» که وطنپرستان و آزادیخواهان برای آن فعالیت میکنند. از این رو رد حمله نظامی به ایران از سوی هر کشوری و محور قرار دادن مخالفت با جمهوری اسلامی در هر شرایطی، در راستای مبارزات ملی و مدنی ایرانگرایان بوده و خط فاصلی با دیگر سیاسیکارانی است که فریاد جنگطلبی سر داده و خواهان کشاندن جنگ به سرزمین ایران هستند.
همانطور که اشاره کردم، نیروهای آزادیخواه با هشدار به سیاستهای مداخلهجویانه جمهوری اسلامی در منطقه، با هرگونه برخورد نظامی با ایران مخالف بوده و خواستههای ملی و مدنی را به گسترش جنگ به وطنمان پیوند نمیزنند. آنچه تا کنون در جنگطلبی و دخالت نظامی در ایران از سوی عدهای هوچیگر و ضدملی، با انگیزههای غیرایرانی اظهار شده، بیشتر از آنکه به نفع جنبش ملی و میهنی باشد، در خدمت آرزوهای حکومت اسلامی و تشدید سرکوب مخالفان در داخل و همسو ساختن مبارزان خارج کشور با تهدیدهای ضدایرانی- نه ضدجمهوری اسلامی- بوده و رکود و توقفی در مبارزات ایرانگرایان ایجاد خواهد کرد. بدون شک، جمهوری اسلامی از فرصت به دست آمده در سایه وارد ساختن ایران به جنگهای منطقهای، در جهت ماندگاری خود بهرهبرداری کرده و دستیابی به دمکراسی و آزادی در ایران را به تعلیق خواهد کشاند. هیچ ایرانی وطنپرست و آزادیخواهی در پی جنگ ایرانی و ایران نبوده و حراست و حفاظت از خاک زادگاه را با هیچ معامله سیاسی (دیپلماتیک- جنگی) فرو نمیگذارد.