“کمند گیسو”(شعر)
فرهاد صادق زاده
چشمانت را ببند و باز کن
برای من ناز کن
موهایت را باز کن
آزادی در گرو پیچ زلف توست
قلب اهریمن را
با کمان ابرویت
گردنش را
با بافت مویت
تعفن مغزش را با ساطع کردن بویت
پشتم گرم است
به دستهای چون کوی ت
تداوم من از توست
رهایم نکن
از کمند گیسویت.
Facebook Comments Box