گوهر چشم اخترت گوهر جادوانه ام!
پورمزد کافی (منظر)
“گوهر جاودانه”(۸۲)
دست غمت چه می کند با دل عاشقانه ام
شب همه شب نمی برد جز به ره ترانه ام
زخمه ی دست تو اگر نرمه زند به تار جان
شور غزل به پا شود در همه جای خانه ام
شعر سمند سرکشم همچو سپند آتشی
می تپد از شرار تو در سحر فسانه ام
چشمتو میکشد مرا در شب شعر و شور خود
چشم غزل چراغ دل در سفر شبانه ام
در شب سرد و خامشم جان و دل فرامشم
در طلب تو می تپد ای تو همه بهانه ام
زلف بلند عنبرت رایحه ی تب و جنون
گوهر چشم اخترت گوهر جادوانه ام
پرتو نور عشق تو پرده ی تار من دّرّد
باش که از بهار تو سرو شود جوانه ام
شور غزل شرار دل در تب بی قرار دل
آه چه می کشانی اش در شب تازیانه ام
تا که غم تو برکّنم سحر تو باز بشکنم
منظر شعر من شود آتش ساحرانه ام
۲۵ آبان ۲۵۴۲ شاهنشاهی (۱۳۶۲) ایران
Facebook Comments Box