محمود مهمیر

ای عشق چه بازی ست که با من کنی امروز
دیری ست که به دام تو اسیرم، نه که امروز
رخساهی دلبر شده غرق گل و ریحان
هنگامهی بزم است چرا خامشی امروز؟
دُرد دُخترَز کشم زین درد زمانه
خونین رخم از جفا و از دوریات امروز
پیمان نمودی که چو پیمانه گذارم
با من شوی همراه، کنارم شوی امروز
هر روز دهی وعدهای و میکنی دلخوش
تا کی بگویی که نشد دی، ولی امروز؟
تا کی بدوزم به رهت چشم که بیایی
اشکی نمانده، آبی بریزد چو نیایی امروز
دیروز و پریروز و پسین از پس هر روز
هر رو شکستی تو پیمان
نشِکن باز تو امروز
پیمانه شکستم، تو پیمان بشکستی
اینک به شکرانه بنوشم که بیایی امروز
۱۳ بهمنماه ۷۸۶۳ میترایی،
۱۴۰۳ سال خورشیدی
یکم فوریه ۲۰۲۵ ترساچلیپایی
Facebook Comments Box