نگاهی به نمائی (22)
جمشید گشتاسبی
نگاه به زیبائی، شاید ضروری ترین و اساسی ترین گام برای پالایش روح و ذهن باشد؛ در جهانی که ترا هر بار به نوعی نابرابر در مصاف با ناخواسته ها ، تحمیل ها و نابرابری های ریشه دوانده در زشتی ها ی جان سخت قرار می دهد.
شاید خیره شدن در زیبائی، به سادگی به انسان توانی مضاعف در رویاروئی با پلیدی و زشتی برآمده از شر ارزانی کند.
هم از این رو بی جهت نیست که ما ناخواسته جذب تماشای گل می شویم.
گل، منبع عمیق، بی انتها و لایزالی از زیبائی طبیعی ست که کاربرد زیبائی شناسانه ای در هستی آدمی یافته. همیشه و در هر شرایطی مورد توجه بوده و شاید به جرأت بتوان گفت تنها عنصری در جهان هستی ست که از دید هر انسانی رد و نشانی از زیبائی غیر قابل انکاری دارد.
اگر بپنداریم شکفتن گل نشانه ای بر شکفتن امید هم می تواند باشد چندان گزاف نیندیشیده ایم. به گاه سختی ها، گل می تواند اندک مجالی باشد برای یادآوری زیبائی ها.
ما به زیبائی همانقدر نیازمندیم که به نان. طبیعت در بهار از دل خاک چیزی به ما می دهد که حالا دیگر بخشی از نیاز ما در بسیاری از تعاملات اجتماعی مان است.
گل ها گاه بهتر از ما احساس مان را در مناسبتها و تعاملاتی انسانی چون تولد، عشق، ازدواج، سالگرد، میهمانی، جشن، ورود، وداع، همدردی، بزرگداشت، قدردانی و یادواره ها به دیگری یا جامعه منتقل می کنند. این آیا قدرت زیبائی نیست؟
زیبائی-باوری، منبع لایزالی ست در ستیز با شر، ابتذال و استبداد. تا گل هست امیدی به غلبه بر زشتی هم هست.
کریستین دیور طراح فرانسوی برجسته ی مُد گفته: ” پس از زنان، گل ها زیباترین چیزی هستند که خداوند به دنیا عطا کرده است.”