خاطرات دانشجویی که نمیخواست گوسفند باشد
علیرضا سعیدی
بحبوحه امتحانات پایان ترم دانشگاه بود. ترم دوم دانشگاه بودم و سرشار از انرژی برای ادامه تحصیل.
توی دانشگاه واحد جنوب، یک شبکه BBS (Bulletin Board System) وجود داشت به نام “دانش” که متشکل از یک سری انجمن های مختلف بود و کاربران اون، از دانشجوهای رشته های مختلف دانشگاه تشکیل بودند.
من هم به دعوت بعضی از همکلاسی هام، به این شبکه دعوت شدم و بعد از مدتی بواسطه حس شوخ طبعی که داشتم، شدم مدیر انجمن فان و سرگرمی.
البته دوستی با بچه های همین شبکه باعث راهیابی من به بعضی از اجتماعات سیاسی-دانشجویی و در و در نهایت منجر به اخراجم از دانشگاه شد.
روز جمعه بود که بواسطه یکی از دوستان شهرستانیم که دانشجو بود و توی خوابگاه کوی دانشگاه زندگی میکرد، مطلع شدم که در کوی دانشگاه، اتفاقاتی افتاده که بازگو کردنش هم بسیار وحشتناک و دردآوره. طوریکه حتی دیدن فیلمهاش رو هم توصیه نمیکنم.
اون موقع ها، دکه های روزنامه فروشی همیشه پر بود از روزنامه های تازه چاپ شده و تیترهای زرق و برق دار و به نوعی بجای شبکه های مجازی الان بودند.
یادمه که چند روز قبل از حادثه کوی دانشگاه، نامه ای از سعید امامی به دری نجف آبادی (وزیر وقت اطلاعات) در روزنامه سلام چاپ شد که تیترش این بود: “سعید اسلامی، پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است.” شایان ذکره که در جلسه دادگاه روزنامه سلام، همین مموتی (احمدی نژاد) هم بعنوان مدعی العموم حضور داشت.
دلیل اعتراض دانشجوها هم همین نامه و در حقیقت اصلاح قانون مطبوعات بود.
در اون زمان، روزنامه های وابسته به جناح چپ یا همون اصلاح طلبها، به نوعی روزنه امید مردم برای داشتن حس امید به آزادی بود. حسی که به اونها اجازه میداد فکر کنند؛ هنوز کور سوی امیدی به آزادی وجود داره و شاید به همین دلیل هم اعتیاد به خوندن روزنامه های روز رو داشتن.
از اونجایی که دانشجوها همیشه در خط مقدم انقلابات و اصلاحات قرار داشتن، خودشون رو به نوعی مسئول در مقابل جامعه میدونستن (صرفنظر از دانشجویان ذوب در ولایت) و طرح این مسئله از سوی سعید امامی، تلقی بر دوختن دهانها میکرد و این مسئله، به نوعی منجر به تحریک اونها میشد. اون موقع هنوز پویایی و تکاپوی دانشجویی وجود داشت.
گذر زمان و شناخت چهره واقعی این نظام دیکتاتوری، باعث قضاوت ما در مورد عملکرد نسل پیشین میشه. اگر من ذهنیت و اطلاعات و تجربیات الان رو در اون زمان میداشتم، به هیچ عنوان وارد بازی کثیف سیاست چپ و راست نمیشدم چون فقط یک نمایش بود. بازی که از هر طرفی بهش نگاه کنی، برنده اون حکومت بوده و هست. خاتمی نیاز به همراهی دانشجوها رو داشت ولی وقتی همون بچه های تحکیم وحدت تصمیم گرفتن که توی بازی نباشن، اونها رو هم قربانی کرد. به قول خواجه: خانه از پایبست ویران است / خواجه در بند نقش و ایوان است.
از دید من، تنها دلیل اکثر دانشجویان برای طرفداری از حزب خاتمی چی ها (اصلاح طلبان)، فقط امید به داشتن آزادی و در کنه وجودی آن، مبارزه با رژیم دیکتاتوری بود.
سخنرانی خاتمی چند وقت بعد از حادثه کوی دانشگاه توی یه شهرستان به نفع انصار حزب الله، ثابت کرد که اون هم پشت دانشجوها و مردم نبوده و چهره واقعیش رو آشکار کرد. من در اونجاذفهمیدم که چپ و راست یک مفهوم واحد و به قولی دو روی یک سکه اند.
روز ۲۰ تیر بود که با دو تا از بچه های دانشگاه تصمیم گرفتیم بریم جلوی دانشگاه تهران و ببینیم چه خبره و اینکه میدونستیم بسیاری از دانشجوهای دانشگاههای دیگه هم اونجا میایند.
با بعضی از دوستان دیگه توی دانشگاه هم صحبت کردیم ولی رغبتی به اومدن نداشتن.
وقتی جلوی دانشگاه رسیدیم، سیل جمعیت رو دیدیم که شوکه کننده بود. جمعیت دائما توسط نیروهای انتظامی و لباس شخصی ها پراکنده میشدند. حتی تا میدون انقلاب هم پر مامور بود. دقیقا یادم نمیاد همون روز بود یا نه که جمعیت شروع کرد رفتن بطرف پاستور. البته منصرفشون کردند ولی واقعا قصد داشتن برن بطرف پاستور. چندساعتی اونجا بودیم و برگشتیم خونه.
این داستان دو روز برای ما ادامه داشت. تو این وسط من تصمیم گرفتم که یک کاریکاتور بکشم.
تو این کاریکاتور، من سعید امامی رو کشیدم که یک کتاب به نام “قانون اساسی جدید” رو داره میده به وزیر اطلاعات و کتاب قانون اساسی قبلی، توی یه سطل آشغال در کنار اتاق افتاده.
چند تا پرینت ازش گرفتم و به خیال خودم بدون اینکه کسی ببینه، زدم به برد اطلاع رسانی دانشگاه. غافل از اینکه ظاهرا کسانی دیده بودند و به حراست دانشگاه لاپرت داده بودند.
فکر کنم حدود یک هفته بعدش امتحان داشتیم و وقتی خواستم برم سر جلسه، مسئول سالن گفت اجازه نداری امتحان بدی.
اون موقع ها خیلی این اتفاق پیش میومد که بعضی دانشجوها بعلت عدم تسویه شهریه شون، اجازه حضور سر جلسه امتحان رو ازشون میگرفتند. به مسئول جلسه گفتم: ولی من شهریه ام رو کاملا پرداخت کردم. گفت نه ظاهرا مسئلتون چیز دیگه ایه. باید برید گروه کامپیوتر و از اونها بپرسید.
سریع رفتم اونجا و جویای دلیل عدم اجازه حضور سر جلسه امتحان شدم که بهم گفتن: شما فعلا معلق از تحصیل هستی. گفتم چرا؟ گفت مشکل شما پیچیده ست. هرموقع مشکلتون حل شد، بهتون نامه میزنیم که تشریف بیارید. پرسیدم: آیا حق دانشجویی من محفوظه؟ گفت: بله.
من این رو که شنیدم، یه جورایی بو بردم که مشکل از کجا آب میخوره. ظاهرا از بازداشت افرادی چون من صرفنظر کرده بودند، با توجه به اینکه من نه سابقه سیاسی داشتم و نه پرونده قضایی، ولی خب باز این هم دلیل نمیشد. مگه همه اون چهارهزار نفری که بازداشت شدند، سابقه سیاسی داشتند؟ شاید شانس آوردم. ولی کلمه شانس هم قشنگ نیست. وقتی هموطنم جونش رو قمار کرد برای من، پس این اسمش شانس نیست. ظاهرا من توی لیست مقصرین نبودم.
بعدها یکی از دوستانم که بعنوان کارمند توی دفتر دانشگاه کار میکرد بهم گفت: پرونده دانشجوییت یه جوریه که انگار خودت نخواستی بیای دانشگاه.
این مشکل باعث شد که من بعد از اون ماجرا، نتونم در هیچ دانشگاهی تحصیل کنم و از تصدی مشاغل دولتی هم باز موندم. به نوعی این اتفاق سرنوشت زندگی من رو تغییر داد. ولی این یک سرنوشت ظاهرا خوب برای یک دانشجوی خاطی بود.
من دیگه دانشجو نبودم ولی خیلی از مسائل در سیاست برام مشخص شد که هیچ چپ و راستی وجود نداره. سگ زرد برادر شغاله.
بعد از اون اتفاق ناچار به رفتن سربازی شدم و بعد از اون به پیشنهاد یکی از هم دانشگاهیهای قدیمی و به توصیه اون وارد شرکت نفت شدم. البته نه بصورت استخدامی بلکه بصورت قراردادی و وارد یه پروژه گازی در غرب کشور (ایلام) شدم. بعد از گذشت چند وقت، حراست من رو صدا کرد برای پاره ای توضیحات. وقتی اونجا رفتم همین مسئله اخراجم از دانشگاه مطرح شد و گفتن که شما اجازه ادامه کار رو ندارید و بناچار و خودخواسته، تقاضای استعفا کردم که به سرعت هم با اون موافقت شد.
سالها بعد وقتی در یک موسسه پاراسایکولوژی تدریس میکردم، سر کلاسهام موضوعات حقیقت و واقعیت و تفاوت اونها رو مطرح میکردم که بطور غیر مستقیم یا مستقیم، برمیگشت به مسئله دیانت و سیاست و امثالهم. اون موسسه بعلت اینکه جزو معدود موسسات هیپنوتراپی در تهران به شمار میرفت و کلاسها بصورت مختلط زن و مرد در اونجا برگزار میشدند، رفت و آمد افراد دولتی و مامورین لباس شخصی به اونجا زیاد بود. (البته من این مسئله رو بعدها متوجه شدم)
روزی یکی از شاگردهام پیشم اومد و گفت: آقای سعیدی بعلت علاقه قلبی که نسبت به شما دارم، لطفا در کلاس، وارد مباحث سیاسی و دینی نشید. موثق بهتون میگم که با توجه به سابقه قبلی شما (اخراج از دانشگاه)، براتون مسئله ساز خواهد شد.
بعد از اون، تقریبا حضور من تو اون موسسه کمرنگ تر شد و بواسطه اتفاقات آتی، اون موسسه هم بسته شد.
به این ترتیب زندگی فردی که میخواست گوسفند نباشه، دچار تلاطم شد و سر از بلاد ژرمن در آورد.
قصه ما بسر رسید/ علی به خونه ش که نرسید هیچ، تازه ۵۰۰۰ کیلومتر هم از خونه ش دورتر شد…
Facebook Comments Box
خاطرات يك دانشجو نوشته سعيدي از اساس دروغ است. پسر من همكلاسي ايشان بود و البته تاييد ميكند كه ادم زرنگي است، اما از تدريس در موسسه پاراسايكولوژي در تهران ديگه واقعا روده بر شديم. خوب اوضاع همينه جوناي ما براي موندن در المان دروغ دادن كه هيچ گاهي مجبورن چيزهاي ديگه هم بدن. روزگار بدي شده والا. پدر حسام فرزانفر.
اسرائیل ستیزی تابان ، فدایی ، توده ای ، کمونیست کارگری و لاپوشانی و فرافکنی جان فدای حسین شریعتمداری (الهه بقراط و شرکای ساواما شهبازی )
کیهان لندن اسمان و ریسمان را به هم بافته تا با برچسب های قلابی (صادره از تئوری های توطئه و امده از دفتر اورواسیای پوتین ) نقش روسیه و فراماسونری مارکسیست های روسی را در اسرائیل ستیزی و تداوم روسی گری در منطقه را لاپوشانی کند .
سؤال ساده این ا ست : ایا همه اینهایی که به اسرائیل حمله برده اند در این رسانه فدایی تروریست مارکسیست لنینستی تابان در اخبار روز (تیتر انها را اورده ام) :
ایا مذهبی ، همسو با ترکیه ، از مشاوران پرزیدنت بایدن و دموکرات ها ، یا رهبران حاضر در گوادلوپ ، یا از سران دموکراسی لیبرال هستند ؟
– نه !
– “همه اینها مارکسیست لنینیست ، تروریست امریکا ستیز ، و از پایواران روسیه هستند ”
– و رفقا و هموندان بقراط ، امیر طاهری ، کاملیا ، پرواند ، تقوایی ، سرکوهی ، برزگر ، نیکفر ، فتاه پور ، کانون نویسندگان ، بخشی و دوست دخترش ، زرافشان ، عمویی ، …
اتحاد جمهوریخواهان ایران: حمله به معترضان، بمباران و کشتار مردم فلسطین را محکوم می کنیم!
https://www.akhbar-rooz.com
اعلامیه حزب حکمتیست: علیه حملات وحشیانه دولت آپارتاید اسرائیل علیه فلسطینیان بایستیم!
https://www.akhbar-rooz.com
بیانیه ی حزب توده ی ایران در محکومیت خونریزی و اشغالگری اسرائیل
https://www.akhbar-rooz.com
اطلاعیه شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست: تنها دخالت بشریت مترقی می تواند به جنگ در فلسطین پایان دهد!
https://www.akhbar-rooz.com
حزب کمونیست کارگری: سیاست نژادپرستانه دولت اسرائیل و جنگ افروزی نیروهای اسلامی و اسرائیلی محکوم است
https://www.akhbar-rooz.com
«رنج فلسطین را با جمهوری اسلامی پیوند نزنیم» – اردشیر زارعی قنواتی
https://www.akhbar-rooz.com
———————————————————————
ادامه درگیریها در غزه؛ اسرائیل پیشنهاد آتش بس را رد کرده است
https://www.dw.com/fa-ir
ریشههای احتمالی انفعال بایدن در مناقشه اسرائیل و فلسطینیها
https://www.dw.com/fa-ir
————————————————————
صفحه نخست » خاورمیانه: از «صلح ابراهیم» تا «عصیان شمشون»، امیر طاهری
عملکرد اشغالگران در همهجا یکسان است
https://www.independentpersian.com/node/145951
————————————————
نگرانیها از بالا گرفتن تنش میان شهروندان یهودی و عرب اسرائیل
چرا تنش بین اعراب و یهودیان اسراییل بالا گرفته؟
تمرکز رسانههای اسرائیلی بر خشونت بین اعراب و یهودیان اسرائیل
https://www.bbc.com/persian/world-features-57098776
——————————————————-
https://ca.yahoo.com/news/bernie-sanders-condemns-calls-racist-220803867.html
Bernie Sanders condemns what he calls ‘racist nationalism’ from Israeli leader Benjamin Netanyahu while calling for an immediate ceasefire
———————————————————–
Saudi Arabia and Iran Are Starting to Solve Their Differences Without America
https://slate.com/news-and-politics/2021/05/saudi-arabia-iran-biden.html
کیهان بقراط نماینده حسین شریعتمداری در لندن و تروریست فدایی سیاه کلیست روسی و امریکا ستیز هم چنان به کار فرافکنی و لاپوشانی نقش مارکسیست های روسی و روسیه در انچه که در منطقه خاور میانه و افریقا و شرق دور و امریکای جنوبی ، شرق اروپا ، و اسیای مرکزی می گذرد ، مشغول است .
یک سری برچسب های مارکسیستی لنینیستی اماده را تکرار میکند تا نقش فدایی ها ، توده ایها ، کمونیست کارگری ها ، و ارباب انها روسیه را به کلی پاک کند.
اما رفیق تروریست فدایی او تابان در اخبار روز ببینید چه گونه نشان میدهد که تروریسم علیه اسرائیل ( تنها دموکراسی واقعی و پیشرفته در منطقه ) ، ریشه اش در ایدیولوژی مارکسیسم لنینیسم است
جالب است که برنی سندرز که از معدود دموکرات های مورد علاقه این مارکسیست های روسی است (علیرغم اینکه تظاهر به ترامپیسم میکنند !) هم خط مشی اسرائیل را ناسیونالیسم نژاد پرستانه خواند ! اما اینها این وجه از همان سندرز را هم سانسور میکنند ، تا دروغین بودن ماسک ترامپیسم شان اشکار نشود .
بقراط و مزدوران مارکسیست لنینیست روسی دیگر ، مستقر در بی بی سی فارسی ، دوچه ولله ، ایندیپندنت فارسی ، من و تو ، ایران اینتر نشنال ، ایران فردا، یورونیوز ، رادیو فرانس ، رادیو فردا جملگی با حرارت زائد الوصفی از پیدایش این موج تروریستی جدید ابراز خوشحالی می کنند وبزرگنمایی از قدرت به وجود اورندگان ان ، تیترهای درشت میزنند و برای تداوم این درگیری ها ارزوها و رویاهای ضد امریکایی و ضد اسرائیلی شان را نمی توانند پنهان کنند .
دریغ از یک مقاله که از اسرائیل و حق دفاع انها در برابر این لنینیست ها و تروریست های اسلامی روسی ، دفاع کند .
جالب ا ست که اینهایی که همه مسائل ژئو پلیتیک منطقه ، فاشیسم خونخوار و دیکتاتوری های مادام العمر ، تروریسم بین المللی را به چهار عامل :
۱) مذهب (انهم فقط شیعه ، نه حماس سنی ، نه داعش سنی اسیای مرکزی ، نه تروریست های روسی مارکسیست و ارمنی و مسیحی و دروزی و کرد و ترک و عرب دیگر)
۲) رژیم ملاها ( انهم فقط انهایی که نقاب روسی ندارند و یا برای فریب غربی ها و مردم نقاب تعامل زده اند ، نه توده ای ـ فدایی ـ نه ملی مذهبی مارکسیست اسلامی ـ نه آخوندهای روسی )
۳) گوادلوپ ( نه سیاه کل و نه اشغال سفارت امریکا ، و نه کودتای ۶۰ ، و نه حمایت چاوزـ کاسترو ـ ارتگا ـ لولا ـ فرناندز ـ روسیه از ملاها ، نه پولشویی روسیه ، ویتنام ، ونزوئلا برای ملاهای روسی )
۴) ترکیه و قطر( نه حتی عربستان و امارات و عمان )
تقلیل می دهند ،
در موارد زیر اخبار را سانسور میکنند ! نقش اینها را ندیده می گیرند ، از تروریسم و اتش بازی ها چنان سرخوش هستند که نمی توانند انرا پنهان کنند !
در حالیکه حتی در ایران رسانه های فرارو ، پایگاه خبری افتاب ، رویداد ۲۴ هیچ تیتر بزرگ و درشت نمایی در مورد این اتش بازی ندارند . پس این جنگ روسیه و مارکسیست های روسی با اسرائیل و در اصل با امریکا است و هدف ان این است که ملاهای روسی را از میز معامله و تسلیم به جهان متمدن دور کند .
انچه مسلم است تروریسم در منطقه ، بی ثباتی ، تهدید اسرائیل ، سعی در جلوگیری از هر گونه تعامل و معامله در این منطقه روس زده ، فقط به نفع روسیه است و تداوم حیات بازیگران نقش ترور روسیه یعنی ( اسد جنایت کار ، ملاهای روسی ، نیروهای تروریستی امریکا و اسرائیل ستیز )
ـ روسیه ترسیده است
ـ مارکسیست های روسی وحشت زده اند ، دل بسته اند به ترقه های حماس
ـ عربستان هم ترسیده است امده با ملاها مثل صدام یک شبه صلح کند تا انها را از میز مذاکرات و تسلیم به امریکا دور کند. چون پرزیدنت بایدن پشت انها و سیاست های دو دوزانه انها و عشوه هایشان برای روسیه نخواهد بود .
ـ ترکیه هم اگر تغییر سیاست در واشنگتن را متوجه نشده باشد ، از راه سخت انرا دریافت خواهد کرد