سند فوق از طریق بدنه نیروهای مسلح بیرون درز کرده که این افشاگری توسط کانال تلگرامی برای آزادی انجام گرفته است. به نظر مى رسد كه جلسه روز ١٣ دى و روبرو شدن خامنه اى با واقعيت نيروهاى متمرد خود، منجر به شتاب حكومت ايران براى اقداماتى نظير رابطه دستپاچه با عربستان شده است. مطلب زير گزارش كامل ملاقات ٥٨ تن از فرماندهان نظامى و اطلاعاتى با خامنه اى در روز ١٣ دى ماه است که خلاصه ای از برخی نکات مهم آن در اختیارتان قرار میگیرد.
سرتیپ حسن حسن زاده فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ :
در هفتههای اخیر شاهد حوادث و مشکلاتی درکشور و پایتخت بودیم. شرایط در روزهای اول به صورتی بود که آقایانی که حضور دارند در جلسه، خیلی از آقایانی که دراینجا میبینم و بررسیهایی که نهادهای اطلاعاتی کشور داشتند، همگی به اتفاق نظر میگفتند که این اغتشاشات از نوع درجه چندم است و تلاش نیروها برای نگه داشتن میادین بود و نظراتی که در شورای عالی امنیت ملی روزهای اول شاهدش بودیم، هیچ برآورد اطلاعاتی نمیگفت که این دسته از اغتشاشات زمانش طولانی بشود. تقریبا آقایان میدانند که مسائل رفته رفته بدتر شده و نوع اغتشاشات هر روز شکل دیگری داشته است. مقابله با این جریانات هم ساده نبوده، هزینه و انرژی زیادی گرفته، هم از نیروها، هم از سرمایه کشور که میتوانسته جاهای بهتری خرج بشود که با نوع برنامهای که ضد انقلاب چیده و کمک دولتهای خارجی با شناختی که از سیستم امنیتی و انتظامی کشور داشتند، توانسته خیلی راحت در بعضی ازموقعیتها ، در درگیریها، در تحصنها و جاهایی که فکر اطلاعاتی و عملی براشون نبوده خوب عمل کنند. باز به صورت روشن میتوانیم بگوییم در بعضی از عملیات باخت هم داشتیم، نه همه ولی بوده عملیاتی با برنامه ریزی که به نتیجه نرسیده و نشان میدهد که در جاهایی گوشه و کنار از دستمان خارج شده است. این خارج شدن هم دلیل اولش به نظر شخص من مشکلات عملیاتی نبوده، در اصل عدم شناخت عملی از حربههای ضد انقلاب و مردمی بوده که شناخت درستی توی یکساله اخیر از آنها نداشتیم. حجم بزرگ مشکلات در عدم توان جمع کردن اغتشاش از خیابان و دانشگاه و اماکن فرهنگی این بوده که ما با نسل جوان تبادل فرهنگی نکردیم. اگر هم بنا به تبادل فرهنگی یا دیکته فرهنگ شهادت طلبی برای این نسل بین چهارده سال تا سی سال بخواهیم داشته باشیم فضای فکری این نسل در این ردههای سنی که عرض کردم را نداریم. همه مشکلات را هم نمیشود گفت به دلیل تهاجم فرهنگی صورت گرفته است. باید پذیرفت که بعضی از آموزههایی که از بسیج، از صدا وسیما، از مدارس داده شده را نمیپذیرند. اینکه حال عدم پذیرش از سمت اینها تقصیر نهادهای فرهنگی و آموزشی هست یک مساله میتواند باشد، ولی مساله اصلی ما امروز که اینجا آقایان فرماندهان برجسته و ارشد کشور حضور دارند این است که چگونه باید این جوانان را جذب و نگذاشت مشکلات را بیش از این ادامه بدهند. من در جلسهای خدمت حاج آقای افضلی ازاطلاعات سپاه بودم، ایشان همانطور که میدانید نظراتشان در بحث حل بحران شنیدنی است و حداقل ایشان سابقه سالها دفع بحران و ساماندهی فضای کشور را استادانه آموزش دادند. من منتظر بودم ایشانهم اینجا حضور داشته باشند، ایشان در حرفهایشان توضیح دادند دو سه سال پیش از امروز که تبادل اطلاعات و پذیرش این نسل و این رده سنی باید مورد توجه باشد. خواستههای آنها حتی اگر برحق نباشد و مقابل دستورات و قوانین نظام باشد، اصلاح قوانین راه حل بهتری است تا مقابله با این جوانان. بنده سوال کردم که اصلاح قوانین اسلام ساختار سیاسی نظام رو ممکنه به خطر بیندازد، ایشان گفتند که رهبر جامعه ملزم به اجرای حدود و تعیین حد و مرز قوانین است و بنا به صلاحدید جامعه میتواند ساختار را دچار تغییر کند، همانجا ایشان گفتند حداقل یک هفتم همین جوانان در ده سال آینده جذب بنیه و توان امنیتی و انتظامی کشور میشوند. اگر نتوان آنها را جذب کرد توان اقتدار و امنیت کشور از دست خواهد رفت. لذا الان در شرایط کشور ما با جوانانی در تیپها و لشکرهای کشور روبرو هستیم که یا به عنوان وظیفه عمومی یا بصورت استخدامی با آنها همکاری روزانه داریم. بعد از جریان اعتراض واغتشاشات هم این افراد نگاهشان به خیابان است. حرف آخر که بگویم و وقت را به آقایان بدهم این است که نگاه این جوانان که در یگانهای مختلف حضور دارند به همسنها وخانوادههای خود در خیابان است و ما نمیتوانیم نگاههای آنها را در نظر نداشته باشیم. بی توجهی به مساله میتواند حداقل در سطح پایتخت مشکلات بسیاری را بوجود بیاورد. بنده با حضور در یگانها و قرارگاههای امنیتی متوجه این موضوعات شدهام که خدمت مقام معظم رهبری و آقایان عرض کردم.
حجت الاسلام محمود محمدی شاهرودی، مسئول سازمان بسیج طلاب و روحانیون:
با توجه به اشراف مقام معظم رهبری به مساله اعتراضات و اغتشاشات در کشور باید مسائلی خدمت حضرت عالی و برادران سپاه که در جلسه حضور دارند مطرح کنم. مشکلات و معضلات در بسیج دوائر مختلف حوزوی در دو ماهه اخیر بسیار پیچیده بوده است. به جرات میتوان گفت که در دورههای مختلف خدمتی در نهادهای مختلف هیچوقت با چنین مسائلی برخورد نداشتهام. مساله ترک لباس مقدس روحانیت، ترک لباس مقدس بسیج و مساله تضاد در نیروهای اعتقادی در میان طلاب و روحانیون در دو ماهه گذشته، بنده فکر میکنم که حوزه نمایندگی ولی فقیه و عقیدتی-سیاسی ارگانهای سپاه را به شکل زیادی متعجب کرده است. ما در سالهای اخیر هیچگونه تضاد رفتاری و گفتاری در میان طلاب در هر سطح درس و آموزش و جلسات حوزه نداشتیم. گزارشاتی که از جلسات درس آقایان به ما میرسید نشان میداد که در بعضی از کلاسها جلسات به مباحثه سنگین میان طلاب و اساتید حوزه تا پایان ادامه پیدا میکند و من خودم روحانی هستم و با جلسات بحث آشنا هستم. در کلاس آقایان علامه درس خواندم واصول دروس حوزوی برای آقایان حاضر در جلسه که روحانی نیستند میگویم که شکل کلاس درس حوزوی به بحث و جدل علمی و اشکالات و ابراز اشکالات میگذرد، اصولا کلاسی بدون بحث شکل نمیپذیرد. اما در کلاس الان مساله مورد بحث رفتار نظام وشکل قوانین کشور و بحث شرعی بودن اقدامات نهادهای امنیتی در برخورد با مجرمان و معترضین و اغتشاشگران است. آنها به احکام صادره برای مجازات توسط قوه قضائیه اعتراض دارند. آنها در بحثها نوع برخورد با مردم را توسط قوه قضائیه با انتقادهای تند و اهانت به مراجع و شخص رهبری پاسخ میدهند. این خطر است. خطر رد شدن از نظام و رهبری و مراجع میتواند کلیت نظام را با مشکل مواجه کند. فراموش کردهایم که معترض با اغتشاشگر تفاوت دارد. یادمان رفته است که برای هر مشکلی اعدام و احکام سنگین چاره ساز نیست. اگر قصد آقایان قضات و دست اندرکار امنیتی براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی است که بسمالله از فردا احکام سب نبی را جایگزین احکام جاری قوه قضائیه کنند و همه را تک تک اعدام کنند و کشور را به فاجعه نابودی نزدیک کنند. آقایان وظیفه داریم، اول ما روحانیون وظیفه داریم و شما برادران نظامی و امنیتی هم وظایفی دارید در کنار رهبری اصلاح کنیم مشکلات کشور را. اول بگویم که مابین معترض که برای مشکلات زندگی خود چارهای جز حضور در خیابان ندارد، نمیتوان اتهامات جاسوسی و اغتشاش زد. این مساله نابودی کشور با دست خود است. تمامی نهادهای اطلاعاتی به اتفاق بولتنهای مشخص در مورد مسائل کشور که به دست ما میرسانند که حال هر کسی در سطح خودش مطالب بیشتری را اطلاع دارد. مقام معظم رهبری از کاملترین اطلاعات در روز بهرهمند هستند، حتما ایشان شرایط کشور را در تمامی مواضع بهتر میدانند. ما در محدوده عملی و وظایف خودمان احساس خطر برای از دست رفتن پایگاه طلاب و بسیج روحانیون گزارش میدهیم که بسیج روحانیون با مشکلات اعتقادی، مشکلات معیشتی و مشکلات محلهای مواجه است. ما روحانی یا طلبهای نداریم که به تنهایی بتواند از کوچهای تنها بگذرد و با ناسزا و چه بسا سنگ و کلوخ او را دنبال نکنند. عمامه خود من را از درون خودرویی که سوار بودم برداشتند بردند انداختند درجوی آب و من از دو محافظ بهرهمندم اما طلبه این امکان را ندارد.
مشکل دوم هزینههایی که طلبه از حوزه بدست میآورد کافی نیست و خرج او را تامین نمیکند. حتی مشکلات طلاب متاهل بیشتر سختیهایی دارند. حداقل من خودم به شخصه بیش از پنجاه طلبه میشناسم که برای امرار معاش کارگری هم میکنند. مشکل اعتقادی که اصلیترین مشکل به حساب میآید، مشکلات عقیدتی آنها گاهی تا شخص رهبری سوال مطرح میکنند و عدم پاسخ درست به سوالات یا پاسخ های نا همگون مشکلات آنها را بیشتر کرده است و میتوان به روشنی از گذر کردن بیش از پنج هزار طلبه در سطح کشور از ادامه تحصیل و حضور در بسیج روحانیون سخن گفت
عبدالله حاجی صادقی (نماینده ولی فقیه در سپاه):
دو برادر عزیز که قبل از من صحبت کردند، اطلاعات جالبی را عنوان کردند که جای تامل دارد. شواهد و گزارشاتی که ما در اختیار داریم در سطح کل سپاه پاسداران و سازمانهای فرهنگی واجتماعی وابسته سپاه پاسداران چنین آماری که برادران مطرح کردند، به شکل مجموع به ما نداده است . باید متذکر شد که مجموعه حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه به گزارشات و آمار کلی از سطح کشور دسترسی دارد و وقتی به شکل جمعی و از بالا به مساله آسیبهای بدنه سپاه نگاه میشود، مسائل خرد مجموعهای حائز اهمیت نیست و درصدهای آماری تعیین کننده است و ما در مجموع میتوانیم بر بیش از پنجاه درصد نیروهایی که به نظام اعتماد و اعتقاد دارند، حساب کنیم و میتوانیم بر این جمعیت آمار مشخصی، نیروی جذب مجدد هم اضافه نمود. اگر ما بخواهیم مسائل خرد کشور را به مسائل کلان ترجیح بدهیم، طبیعی است که گزارشات آماری ما به نیروی تحت امر خود محدود میشود. در اینجا از آقای شاهرودی هم من تشکر میکنم که گزارش خوبی از وضعیت طلاب عنوان فرمودند و این مساله قابل حل است و بودجه مورد نیاز میشود تامین شود. اما نمیتوانیم یک سری ایرادات کلی به شان و مقام رهبری وارد کنیم و این مساله را از زبان طلاب مطرح کنیم. قبل از همین جلسه در حیاط ما با آقای خطیب صحبت میکردیم. گزارشاتی دادند که بعضی از مراجع به ساحت مقدس رهبری جسارت میکنند. بله میدانیم که چه کسانی هستند، اما نمیتوان پذیرفت که طلبه، که بخش اعظم درآمد و توان خانوارش به سهم حوزه و نظام برمیگردد، اجازه سخن بیجا در مباحثات داد. مساله سب نبی را من اولین بار است که میشنوم که این را برادرمان به شکایت از آقای اژهای یا ممکن است به طنز گفته باشند، لکن باید توجه داشت که اغتشاش در کشور جمهوری اسلامی یعنی مبارزه با پرچم امام زمان (عج)، یعنی مبارزه با تنها علمدار ولایت و امامت شیعه. گزارشات ما نشان میدهد که نیروهای سپاه در وضعیت سال قبل نیستند، یعنی از نظر اعتقادی ریزش بوده است، ولی نه این که برادر عزیزم پشت رهبری نباشند. ما در واحدهای مختلف در لشکرها اطلاعات و آمار داریم که درگیریهایی بوده است. باید مدیریت شود. دراینجا ما از یک یا دو نفر صحبت نمیکنیم. از یک مجموعه نیروی مسلح با بیش از ششصد هزار نیروی متفاوت صحبت میکنیم. در همین نیروی قدس حاج آقای قاآنی هستند و تایید میکنند که نیروهایی داریم که اصلا اساسا اعتقادی اسلامی و دینی ندارند، ولی برای این کشور میجنگند و ما حقیقتا انتظاری که از نیروی خودی داریم، از آنها نداریم. ریزش است و شک و شبههای در این مساله وجود ندارد و اطلاعات و آمار نهادهای امنیتی کشور گزارشات بسیاری که از دوازده درصد شروع شده و تا شصت و هشت درصد ریزش هم گزارش دادهاند، اما آیا تمام این اعداد حال در بالاترین درصد اعلامی حاضر به مقابله با نظام هستند؟ یا تنها اینها معترضند به وضع موجود؟ اطلاعات و آمار نشان داده است که این اعتراضات متفاوت است. هدف جمعی یا مساله جمعی نیست، هر کدام به نوعی معترضند. اتفاق نظر در اعتراضات وجود ندارد. موجود بوده که درگیری در تیپ یا لشکری صورت گرفته، که هر دو طرف دعوا بر سر یک موضوع مشترک معترض بودند، لکن بر سر پشتیبانی از نظام و تحمل کاستیها و مقابله با نظام رودر روی هم ایستادهاند. مهم مساله این است که ممکن است اطلاعات آماری از ریزش درست باشد، اما اتفاق نظر بر موضوع اعتراض و تبیین آن از هر جهت زمانبر است و میتوان با راه حلهایی مشکلات را مرتفع نمود.
سرهنگ احسان خورشیدی(معاون هماهنگ کننده سپاه امام حسن مجتبی استان البرز):
صحبتهای عزیزان و سروران را شنیدم. از همانجایی که نشسته بودم احساس کردم که نه تنها ما در واحدهای رزمی و اطلاعاتی و نظامی خود دچار تضاد در عملکرد و گفتار هستیم، بلکه در بین سطوح فرماندهی هم اطلاعات و اخبار درستی تبادل نمیشود. همین لحظه دو عزیز که در حوزههای نمایندگی ومابین طلاب هستند اطلاعات و آمار نهادهای امنیتی را بالا و پایین کرده و خود به آنها کم وبیش مطالبی اضافه کردهاند و اینجا بیان میکنند. حضرت آقا من اطلاعات سپاهی که روزانه در آن رفت و آمد دارم ودوستانی دارم و همکارانی دارم که مدتها با آنها همنشین، هم سفره، همسفر و هم رزم بودهام را شفاف میگویم. در سپاه البرز در روزهای ابتدایی اعتراضات به بهانه کشته شدن خانم جوان، اتفاق نظر بود که بهانه دور جدید اغتشاشات این امر است. همانطور که در سال نود و هشت هم معیشت و مساله بنزین کشور را با بحران مواجه کرد. نظر نیروهای تحت فرماندهی سپاه البرز عبور از بحران دور جدید بود و در روزهای ابتدایی همگی به اتفاق نظر آماده مقابله با اغتشاشات از نوع آسیب و تهدید بودند، حتی نظر به تجربههای گذشته، پیشبینی ما این بود که به مرحله تهدید هم نخواهیم رسید و مشکل حل میشود. در چهل وهشت ساعت قطع اینترنت هم چاره دیگری بود که پیشبینی شده بود که شورای عالی هم نامه زده بوده خیلی قبلتر از زمان شروع اعتراض که در صورت اتفاق جدیدی درکشور، اینترنت در ساعات اولیه قطع و مساله جمع شود. هیچ کدام از نیروهای ما حتی دردو هفته اول هم نظر به ادامه این اعتراضات نداشتند و میگفتند جمع میکنیم. ظاهرا برآوردهای نهاد اطلاعاتی هم اشتباه بود یعنی آمادگی تحلیل اتفاقات را نداشتند. در عین حال در جلسات استانی ما بارها مساله فرماندهان جدید اطلاعاتی وامنیتی را مطرح کردیم که وجود نیروهای بدون تجربه در صدر امور میتواند بحرانهای سریع را با فاجعه روبرو کند. در سال گذشته بیش از هشت فرمانده کارکشته استانی ما تغییر پیدا کردند. با امریههایی که محل صدورشان نهادهایی است که تحت نظر دفتر مرکز معرفی میشود. رفته رفته بحران میان نیروهای تحت امر ما به نحوی بروز داده شد و به تازگی متوجه کارشکنی و کمک نیروها به مردم شدهایم. هفته گذشته سهمیه انبار در سپاه البرز که توسط چند سرباز وظیفه و یک ستوان تعاونی تحویل شده و به آشپزخانه لشکر میرفت گزارش شد که به سرقت رفته است. حفاظت تحقیق کرده به نتیجه رسیده است که سرقتی در کار نبوده و مامورانی که مسئول جابه جایی بودند، بردهاند همه را در محلههای فقیرنشین کرج بین مردم تقسیم کردهاند و همین الان هم هنوز در بازداشت هستند و نمیدانیم چه باید بکنیم. به دادگاه نظامی معرفی کنیم یا چه امری بهتر است؟مساله دزدی از سپاه است و از طرفی دزدان به مردمی دادند که به نان شب محتاج هستند. درستش این است که نهایتا اینها به دادگاه نظامی میروند، اما مساله همدردی نیروها با مردم مساله کوچکی نیست. اینبار آشپزخانه و آذوقه لشکر را دادند، دفعه بعد اگر اسلحه خانه را دراختیار قرار دادند، چه میشود کرد. امنیت نظام در تامین و تاثیر بر مردم است. آقای حاجیصادقی طوری مسائل را عنوان میکنند که مثل اینکه هیچ مشکلی در نهادهای نظامی و اطلاعاتی نیست و همه چیز به جای خود درست است. همین امروز صبح حداقل شش افسر ارشد برای مشکل دستگیری خانواده خود در اعتراضات اخیر با من تماس گرفتهاند که به فرماندهی محترم نیرو درخواست مساعدت بدهم، اما فرمانده نیرو چند نفر را میتواند آزاد کند، در همین جمع ماشاءالله تعداد زیادی فرماندهان استانی هستند. خودشان میتوانند روشن بگویند چند نفر این روزها مساعدت در این مورد درخواستشان بوده است. نمیتوان همه نظرات را کلان دید و من صحبتهای حاجآقای صادقی را تایید نمیکنم. نمیتوان از مسائل گوچک که در مجموع مساله بزرگی است به سادگی گذر کرد.
سرتیپ رحیم نوعی اقدم(فرمانده قرارگاه حضرت زینب سپاه قدس در سوریه معروف به ابوحسین):
با عرض تسلیت مجدد به مقام معظم رهبری برای سوگ سرباز بزرگ اسلام حاج قاسم سلیمانی باید گزارشاتی را درمورد نیروهای تحت امر جمهوری اسلامی ایران در خاک سوریه به عرض برسانم که هم مساله حمایت نیروهای وابسته به نیروی قدس در بیشترین مواضع اراضی در اختیار نیروی قدس در مناطق مرزی اسرائیل و هم مساله نیروهای ایرانی در نزدیکیهای جولان با مشکلات زیادی مواجه است. از یک طرف بمبارانهای هوایی بیوقفه اسرائیل در این مناطق و از طرفی دیگر عدم دسترسی سریع به تامین نیروهای هم پیمان ایران در این منطقه و هم مسالههای عقیدتی ومشکلات خانوادگی نیروهای ایرانی باعث شده است که مقداری از توان عملیاتی و اطلاعاتی در این مناطق کاسته شود. در این میان مساله لو رفتن طرحهای عملیاتی و پیش دستیهای نیروهای اسرائیل در تله گذاری عملیاتی و داشتن اطلاعات و کد رمزهای تعیین شده برای عملیات توانسته قدرت ما را در این مناطق کاهش دهد. پیش دستی نیروهای اسرائیلی در پنج عملیات به ما نشان داده است که مساله نفوذ یا عدم همدلی و عدم تمایل نیروها به باقی ماندن در مرزهای اسرائیل، آنها را به راههای غیر قابل تصوری وارد کرده است. فروش اطلاعات برای کاستن فشار زندگی در شکل اول و در شکل دوم عدم تمایل به جنگهای روزانه و هفتگی و خستگی نیروها و عدم درک صحیح از موقعیت کنونی کشور و مساله اغتشاشات در کشور نیروها را با تضاد مواجه کرده است. در محدوده تحت امر من در نیروی قدس بنا به گزارشاتی که سردار قاآنی هم در اختیار دارند و بقیه بخشهای سپاه قدس احساس خطر کرده و بعضی از نیروها به مشاغل درون کشور تمایل نشان میدهند. ضمن اینکه حقوق دریافتی این نیروها با مخارج این روزهای خانواده همخوانی وبرابری ندارد. مشکلات اقتصادی و عقیدتی روز افسون باعث از دست رفتن نیروهایی شده است که در همین سه سال گذشته در مبارزه با نیروهای باقی مانده داعش گاهی بدون سلاح و مهمات قابل توجهی حاضر به سینه به سینه جنگیدن بودهاند. مساله فرسایش در نیروهای نظامی جدی و خطر آفرین است و اگر ما مناطقی که سالها با تلاش فرماندهان متخصص در برون مرز به دست آمده است را ازدست بدهیم مساله جنگیدن و تهدید عملی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی خارج از تصور نخواهد بود.
سرتیپ هدایتالله امیری (جانشین فرماندهی سپاه امام سجاد هرمزگان):
حضرت آقا در هفتهای که گذشت من بعد از تماسهای فراوان با نماینده حضرت عالی در استان حاج آقای عبادیزاده جلسه داشتم و ایشان در جلسه فرمودند که مردمی که درخیابان روبروی نظام ایستادهاند، یا عامل دشمن هستند، یا خود با نظام دشمنی دارند. حقیقتا من ناراحت شدم از این موضوع، و به ایشان گفتم اگر توضیحات و گزارشات ارسالی شما برای رهبری هم از همین جنس گزارش است، که همه هم استانیها عامل دشمن هستند! که خدا باید به فریاد این مردم برسد. چطور میخواهید در عقبی برسر پل صراط پاسخ بدهید. برادر عزیزم، ما جنگ را هم دیدهایم. توی جنگ والله همه داوطلبانه پیش دستی میکردند که از ناموس وطن دفاع کنند. سردار اشتری هم هستند در جلسه. اگر که نیروی تحت امر ایشان درمسائل درست عمل میکردند، وضع کشور الان این گونه نبود. یا شاید هم بود، و مساله دیگری شعله اعتراضات را روشن میکرد، و نشود مشکلات و مسائل مردم را حل کرد. این که میگوییم تحریم یا بیتفاوتی در آقایان دست اندرکار دولت، یا عدم توان و نابلدی، یا اصولا نمیخواهند مشکلی را حل کنند را ما نمیدانیم و شاهدی هم بر این مساله نیست، اما نمیشود مردمی را که در ۵۵ درجه گرمای هوا توی آب و خشکی کار میکنند را بگوییم ضد انقلاب. این آدم از خودش هیچی ندارد. حالا به تعبیر حاج آقا عامل دشمن بگوییم. بودجه بخواهیم و تامین شود و او را دشمن بدانیم و بزنیم. مردم را هم نمیشود روبروی مردم قرار داد. یادمان باشد که بدنه نظامی هم همین مردم هستند. حاج آقا از مسائل نظامی سر در نمیآورند. من توضیح بدهم که همین مردم را ما اسلحه دادیم، آموزش دادیم ولباس فرم داده ایم و شده است نظامی. و یادمان باشد که این نظامی شب در خانهاش لباسش را در میآورد، و میشود مردم. و همین آدم سفرهاش در خانه برکتی ندارد. و نانی در سفره ندارد. و مشکلات منزل و خانواده و مشکلات اعصاب و روان او در خیابان به خانه منتقل شده. و کانون خانواده او تحث تاثیر قرار میگیرد. ما با یک جامعه تنیده شده در هم روبرو هستیم. اینجا اروپا نیست، که خانواده مطرح نباشد و مردم به تنها زندگی کردن رضایت بدهند. اینجا خانوادگی است. و مشکلات و معضلات نیروی نظامی در خانه او مطرح شده، و اثرات تلخی جامعه در خانه نمایان است. و مشکلات اعصاب و روان مردم در جامعه، اعتراضات، یا به تعبیر سردار قاآنی، اغتشاشات را دامن میزند. امروز حل شد فردا چه؟ ده سال بعد چه مشکلاتی بروز میکند؟موضوعات ریشهای و در هم پیچیده است. باید توان و قدرت تامین داشت. و مردم را بیجهت دشمن خطاب نکرد. شاید با دوستی کردن و شنیدن مردم، مسائل بهتر حل شود.
توضيح در مورد دفتر مركز:
در سال (١٣٩٨) مجتبى خامنه اى با در اختيار گرفتن ٦٠ فرمانده اطلاعاتى و نظامى كار خود را براى تصحيح سيستم در حال سقوط خامنه اى راه اندازى كرد. طى سال اول(يعنى تا دو سال پيش)، دفتر مركز كه مى توان آن را معادل بيت مجتبى ناميد، بعضى از فرماندهان و امامان جمعه و مسئولين تلويزيونى را در راستاى هدف خود تغيير داد. اين تغييرات ناگهانى، فرماندهان نظامى و اطلاعاتى، اعم از وزارت اطلاعات، دفاع و ستاد مشترك و همه نيروهاى نظامى را، بنا به شرايطى كه از طرف دفتر مركز برايشان پيش آمده بود، (به خاطر دخالت ها و بررسى هايى كه از طرف حفاظت اتفاق افتاده بود) به شدت ناراحت و شاكى كرد. به خصوص كه برخى از فرماندهانى كه در رده هاى دوم و سوم بعد از فرمانده كل هر نيرو قرار داشتند را، به شكل مسخره اى تبديل به پنبه زن فرمانده بالادستى خود كرد. برخى از معتمدين فرماندهان نيز از دست فرمانده نيرو خارج يا به دفتر مركز فرستاده شدند، يا از آن فرماندهى خارج شدند و به جاى ديگرى منتقل شدند. فرماندهان ارشد كه ناگهان ديدند نفرات دوم و سوم زير دست شان امين آنها نبوده، جاسوسى شان را مى كرده اند، نگران شدند. آن ها بارها با نامه نگارى با دفتر كل بيت تقاضاى ملاقات با خامنه اى را كردند. بنا به شرايط كوويد و بيمارى اخير او اين جلسه تشكيل نشد. در نتيجه فرماندهان دست به دامن مسعود پسر خامنه اى شدند. چند بار به او تلفن كردند و سرانجام يك شب در خانه يكى از فرماندهان جمع شدند. مسعود هم حضور داشت و تمام سخن آنها را شنيد و يادداشت برداشت. خلاصه مطالب فرماندهان اين بوده است:
١ . فرماندهان استقلال فكرى و عملكردى در دايره فرماندهى خودشان را داشته باشند.
٢ . پايان كارشكنى دفتر مركز در انتصابات در هر حوزه.
٣ . عدم دخالت اطلاعات سپاه در برخى از مسائل خصوصى سه سطح فرماندهى، جانشين فرماندهى و معاونين نيرو .
٤ . عدم پرونده سازى هاى شخصى، اجتماعى، اقتصادى و … براى اعضاى نظامى اطلاعاتى و خانواده آنها.
٥ . عدم ارسال نيروى پيشنهادى دو طرفه براى استخدام از طرف اطلاعات سپاه. (يعنى كسى براى جاسوسى به عنوان نيرو معرفى نشود.)
6. عدم دسترسى دفتر مركز به آرشيو اسناد و اطلاعات در طبقه سرى و بكلى سرى و محرمانه هر نيرو.
مسعود خامنه اى مطالب فرماندهان را بدون نظارت دفتر كل بيت رهبرى به دست خامنه اى مى رساند. خامنه اى به شكل آن لاين (٢سال پيش) فرماندهان شاكى را ملاقات كرده، سخن تك تك آن ها را مى شنود. در آن جلسه بسيارى از فرماندهان از ستاد كل تا معاونين هر نيرو اعم از تهران و شهرستان حضور داشته اند. خامنه اى در جلسه اعلام مى كند كه كشور در شرايط بدى است و دفتر مركز در جهت ساماندهى مشكلات كشور كار مى كند و عمده دستگاه هاى اطلاعاتى هم با آن همكارى مستمر دارند.
سردار عوض شهابى فر كه فرمانده نيرو سركوب و سپاه قدسى است و كلا آدمى وحشى است در آن جلسه داد و بيداد راه مى اندازد كه چه كسى جرات دارد كه روبروى شخص رهبرى حرف اضافه بزند و ما هر چه آقا بفرمايند مطيع امريم. جعفرى هم در جواب گفته است: اگر هر فرماندهى در محل كارش، استقلال عملكرد نداشته باشد، نيروى تحت امرش با مشكل مواجه مى شود.
جلسه ٤ ساعت طول كشيده. در پايان خامنه اى جنگ احد را مثال زده و آب يخ را بر سر همه فرماندهان ريخته. شمخانى در پايان گفته است: دفتر مركز در يكسال پيش رو قبل از انتخابات بايد كشور را سازماندهى و ساماندهى كند. در نهايت فرماندهان بايد حمايت كنند كه توان كشور بالا رود. جلسه ١٣ دى ماه نيز ادامه همان جلسه اى است كه دو سال پيش به شكل آنلاين تشكيل شده بود و خامنه اى در جلسه ١٣ دى نيز به آن اشاره مى كند. و در عين حال اين جلسه براى بررسى دلايل ناتوانى فرماندهان مناطق مختلف كشور در كنترل انقلاب زن، زندگى، آزادى است.
با توجه به نكات بالا و محتواى جلسه ١٣ دى ماه مى توان دريافت كه از يك طرف ورشكستگى خامنه اى براى تامين معيشت، حتى معيشت نيروهاى سركوب خود، و از طرفى بى اعتقادى مردم و اكثريت نيروهاى نظام به استبداد دينى، و از طرف ديگر نارضايتى فرماندهان از دخالت مجتبى، وضعيت سپاه را تا مرز ناكارآمدى و حتى فروپاشى رژيم پيش برده است. مقایسه حرف هاى خامنه ای قبل و بعد از جلسه ١٣ دى با فرماندهان نشان دهنده تغيير موضع او در برابر انقلاب در ايران است. خامنه اى در آخرین جلسه سخنرانی عمومی اش که در پنجم آذرماه ( سی و هشت روز قبل از این جلسه) برگزار شده درباره معترضان می گوید: «این چهار نفر [اغتشاشگر] یا غافلند یا جاهلند یا بیاطّلاعند یا تحلیل بد به آنها داده شده یا تعدادی هم مزدورند؛ دشمن اصلی آنجا است، مبارزهی اصلی آنجا است». اما نحوه حرف زدن خامنه ای در جریان سخنرانی عمومی اش در روز چهاردهم دی ماه، ( یک روز پس از این جلسه) شکل دیگری پیدا می کند. خامنه ای در این جلسه می گوید:
«بنده در سفری استانی، جمعیّت آمدند استقبال؛ شاید اقلّاً یکسوّم جمعیّت این جور خانم ها (بدحجاب) هستند، دارند اشک میریزند؛ این را نمیشود گفت ضدّانقلاب است؛ این چطور ضدّانقلابی است که این جور با شوق و با حرارت و با انگیزه میآید و مثلاً فرض کنید در فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت میکند؟ اینها بچّههای خودمانند، دخترهای خودمانند. من چند بار تا حالا در خطبهی نماز عید فطر این را تکرار کردهام که در مراسم ماه رمضان، در شبهای اَحیاء ــ عکسهایش را برای من میآورند، حالا من که آنجاها را نمیتوانم [بروم] امّا تصویرش را برای من میآورند ــ زن ها با ریخت های مختلف، قوارههای مختلف اشک میریزند؛ من حسرت میخورم به آن جور اشک ریختن! میگویم ای کاش من هم میتوانستم این جور مثل این دختر، مثل این زن جوان اشک بریزم؛ این را چطور میشود متّهم کرد؟ بله، کار درستی نیست، بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست امّا این موجب نمیشود که ما این [افراد] را از حوزهی دین و انقلاب و مانند اینها خارج بکنیم و خارج بدانیم؛ چرا؟ البتّه همهی ماها یک نقص هایی داریم، باید نقص ها را برطرف کنیم؛ هر چه بتوانیم برطرف کنیم، بهتر است».