“آیینه ای دگر”
پورمزد کافی( منظر )
پورمزد کافی( منظر )
ناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرند
از آن که روز
تحمل دشوار دغدغه است
و رشد آبی گل
ثانیه شمار دردبه گاهی که خم میشوی
به گونه ی جوبار
نور انار میریزد از زمان
ناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرنددر این حضور مسلم تردید
چه سود آن را
که دیده ی انتظار به خاک بر دوزد
چو عطر اطلسی جانش
دریغ این خاک ستنه،
خزیده به شولای تردید را
گل به خواب نمی اید
و از ستاره ای تبرک نمی شودناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرند
که ذهن شب
تحمل دشوار مهابت تلخی هاست
و ماه
حرامی سرگردان
در فلات پر نفرین
از آن که روز
تحمل دشوار دغدغه است
و رشد آبی گل
ثانیه شمار دردبه گاهی که خم میشوی
به گونه ی جوبار
نور انار میریزد از زمان
ناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرنددر این حضور مسلم تردید
چه سود آن را
که دیده ی انتظار به خاک بر دوزد
چو عطر اطلسی جانش
دریغ این خاک ستنه،
خزیده به شولای تردید را
گل به خواب نمی اید
و از ستاره ای تبرک نمی شودناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرند
که ذهن شب
تحمل دشوار مهابت تلخی هاست
و ماه
حرامی سرگردان
در فلات پر نفرین
ناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرند
که تو رخساره ی جاویدی
۱۶ بهمن ۱۳۶۷_ آلمان_
از دفتر ( از این فلات پر اندوه )
Facebook Comments Box