خدمات علمی – فرهنگی دکتر حمید عنایت
مجید شمس
زنده یاد حمید عنایت (متولد تهران ۸ شهریور ۱۳۱۱، درگذشت لندن ۳ مرداد ۱۳۶۱)، دوران تحصیل ابتدایی و بعد دبیرستان او در چند مدرسه سپری شد که به عنوان مثال می توان به سه سال در دوره ابتدائی در دبستان سپهر و دو سال در دبستان ارامنه اشاره کرد . بخشی از دوره دبیرستان او نیز در دبیرستان فیروزبهرام که بانیان آن زرتشتی بودند گذشت.
بعدها وی احساس و علاقهاش را به زندگی و زبان اقلیتها به تجربههای اولیهاش از این مدارس نسبت میداد. وی سپس دوره دبیرستان را در دارالفنون به اتمام رساند و برای ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران گردید. در دبیرستان و بعد در دانشگاه، عنایت مستقلا انگلیسی، فرانسه و عربی را نیز می خواند. در سال های جوانی مدتی به فعالیت در حزب توده پرداخت ولی پس از کودتای ۲۸ مرداد جزو هواداران خلیل ملکی و جامعه سوسیالیست ها گردید. سالهای تحصیلاش در دانشگاه با دوران پر فراز و نشیب اوایل دهه ۱۳۳۰ همزمان شده بود، دورهای که در او احترامی عمیق و پایدار برای نخستوزیر و رهبر ملیگرای ایران محمد مصدق به همراه آورد. در سال ۱۳۳۳ عنایت از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با رتبه شاگرد اول فارغ التحصیل شد. اما برنامه اش برای ادامه تحصیل با استفاده از بورس دولتی در خارج از کشور به خاطر تغییر در اولویتهای دولت جهت تخصیص کمک هزینه به دانشجویان با کمی تاخیر روبرو شد، زیرا در آن زمان دولت وقت (دولت سپهبد زاهدی) از ارائه بورس تحصیلی و حمایت مالی برای کسانی که قصد ادامه تحصیل در رشته علوم سیاسی را داشتند امتناع میورزید. عنایت نیز برای اینکه بتواند هزینه مورد نیازش را پس انداز کند به عنوان مترجم در سفارت ژاپن در تهران شروع به کار کرد. بعدها وی تعریف می کرد که آن دوره مترجمی در سفارت ژاپن یکی از خوش ترین دورههای زندگیاش بود، از این رو که وی به کارهائی می پرداخت که واقعا دوست می داشت مثل ترجمه، و رفت و آمد در محیط روشنفکری تهران.
نخستین ترجمههای وی کارهایی از جورج برنارد شاو، جک لندن، گیدوموپاسان و رومن رولان را شامل می شد.
در سال ۱۳۳۷(۱۹۵۶ میلادی) عنایت برای ادامه تحصیل به لندن رفت و دو سال بعد مدرک کارشناسی ارشد را از مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن دریافت کرد. وی در آنجا به عنوان یکی از برجسته ترین دانشجویان خارجی جایزه ویژهای نیز دریافت نمود. عنوان رساله فوقلیسانس عنایت «افکار عمومی بریتانیا و بحران نفتی ایران» بود. او همچنین ترجمه فارسی کتاب «سیاست» ارسطو را کامل نمود (کتابی که در ۱۳۳۷ در تهران منتشر شد و سال بعد جایزه سلطنتی کتاب سال به آن تعلق گرفت).
در سال ۱۹۶۲ میلادی عنایت درجه دکترایش را نیز از همان مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن دریافت داشت؛ عنوان رساله دکترای وی در مورد «تاثیر غرب بر موقعیت عرب» بود. در سال ۱۹۶۰ میلادی عنایت در تاسیس کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در اروپا شرکت جست و نیز به سمت دبیر آن برگزیده شد. بین سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۴ میلادی او برای بخش فارسی رادیو بیبیسی در لندن کار کرد و در همین مدت مشغول به آموختن زبان های آلمانی و پهلوی و تاریخ ایران باستان گردید. سپس در سال تحصیلی ۱۹۶۶ ـ ۱۹۶۵ به عنوان استاد میهمان در دانشگاه خارطوم در سودان به تدریس «اندیشه سیاسی اسلام» پرداخت.
مقارن با بازگشت به ایران عنایت با خانم آنا والتن، پژوهشگر جامعه شناسی و تاریخ اقتصادی ایران، ازدواج نمود که ثمر آن دو فرزند به نام های هادی و آمنه بود. پس از بازگشت به ایران در سال ۱۳۴۷، عنایت با رتبه دانشیار علوم سیاسی به دانشگاه تهران پیوست و کار دانشگاهی و تدریس پربار خود در ایران را آغاز نمود. خیلی زود او به عنوان یکی از بهترین اساتید دانشگاه نزد دانشجویان و همکاران دانشگاهیاش شناخته شد و مدتی بعد به درجه استادی رسید، و سپس برای دو دوره به عنوان ریاست بخش علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران (از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۴) برگزیده شد. در این دوره با استفاده از برنامه تبادل علمی آیزنهاور او توانست برای مدتی کوتاه از آمریکا دیدن کند.
همچنین در این دوره او اغلب با مجله فرهنگی و تاثیرگذار «نگین» که به سردبیری برادرش دکتر محمود عنایت در تهران چاپ میشد همکاری میکرد. در ضمن وی شروع به معرفی آرا و عقاید شماری از متفکران کلاسیک و معاصر غربی به جامعه کتابخوان ایرانی نمود. در واقع عنایت کار ترجمه را بسیار جدی می دید و پیگیری میکرد. او معتقد بود که در جوامع اسلامی درک درستی از غرب بدون برخورداری از دانشی فراگیر و عمیق از میراث فکری و فلسفی مغرب زمین امکانپذیر نخواهد بود. از این رو وی ترجمههایی قابل اعتماد از متون دست اول اندیشه غرب را به عنوان نخستین گام مینگریست، و به نوبه خود نیز موفق شد تا برای فارسی زبانان همعصر خویش نمونههایی خوب از آن متون را معرفی و عرضه کند.
به عنوان مثال علاوه بر کتاب ارزشمند خود با عنوان «بنیاد فلسفه سیاسی در غرب: از هراکلیت تا هابز»، ترجمههای وی از آثار هگل، هیوم، مارکوزه، لوی اشتراوس و دیگران سبکی روان و خوش ترکیب از ترجمه را که در عین حال بر واژگانی دقیق و منسجم استوار بود به ارمغان آورد. عنایت در سال ۱۳۵۵ جایزه ادبی فروغ را به پاس خدماتش به زبان فارسی دریافت کرد.
علاوه بر این عنایت در دانشگاه تهران به آموزش یک سلسله دروسی پرداخت که در آن برای نخستین بار به گونه ای روش مند تاریخ سیاسی خاورمیانه و جنبه های اجتماعی و فکری جنبشهای سیاسی اسلامی در دوران متاخر را مورد بررسی قرار می داد. این درست در زمانی بود که چنین موضوعاتی نهتنها مورد بیتفاوتی و بیعلاقگی نیمه رسمی بودند بلکه از سوی بسیاری از همکاران دانشگاهی وی نیز چندان مورد توجه قرار نمی گرفتند.
عنایت جزو معدود روشنفکرانی بود که طی دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بخوبی از نیروی سیاسی دین در جوامعی چون ایران، که نخبگان روشنفکر و دولتیاش روند تاریخی مدرن سازی را غالبا با نوعی غربگرائی ظاهری و غیر انتقادی یکسان می پنداشتند، آگاه بود.
وی با روحیه ای معتدل و با مدارا که ویژگی اش بود به ضرورت گفت و گو میان گونههای متفاوت روشنفکران و اهمیت ترکیب و تعامل به دور از جزم اندیشی و تعصبات فرقهای باور داشت. مثلا در همین راستا وی در سال ۱۳۵۵ در جلسات بحث و گفتگوئی که به طور منظم در منزل آیتالله مرتضی مطهری، استاد فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران تشکیل می شد شرکت جست.
عنایت در دوره خدمتش در دانشگاه تهران برخی مسوولیتهای اداری و فعالیت های سردبیری و ویراستاری را نیز تقبل نمود که از بین آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: ویراستار ارشد انتشارات فرانکلین تهران، عضو شورای پژوهش دانشگاه تهران، ریاست افتخاری گروه مشاوران انتشارات دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف کنونی)، عضو شورای پژوهشهای علوم اجتماعی و عضو هیات ارزیابان در وزارت علوم و آموزش عالی، عضو کمیته علوم اجتماعی فرهنگستان زبان ایران، عضو هیات سردبیری مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضو هیات سردبیری مجله «خرد وکوشش» که در دانشگاه پهلوی شیراز منتشر میشد، و سرپرست برنامه انتشارات شرکت طبع و نشر دانش نو.
در فرصت مطالعاتی که در سال ۱۳۵۲ (۱۹۷۳ میلادی) دانشگاه تهران در اختیار وی گذاشت عنایت به عنوان استاد میهمان به کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد رفت و یک سلسله گفتار در باب «محتوای سیاسی و اجتماعی ادبیات جدید فارسی» در دانشکده شرق شناسی دانشگاه آکسفورد ایراد نمود. این فرصت مطالعاتی بار دیگر در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۷ میلادی) در اختیار او قرار گرفت که طی آن وی یک دوره گفتار در زمینه «جریان های فکری معاصر در خاورمیانه» ارائه کرد. در طی هردوی این سفرهای مطالعاتی عنایت به کار تعلیم و پژوهش پرداخت و در چند کنفرانس بین المللی شرکت جست. متعاقب انقلاب عنایت مجددا به آکسفورد رفت و در سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰ میلادی) به استادی تاریخ خاورمیانه در دانشگاه آکسفورد و عضو دائمی کالج سنت آنتونی برگزیده شد. سمتی که تا زمان درگذشت نابهنگامش در تابستان ۱۳۶۱ در اختیار داشت.
اگرچه وی از رویدادها و تندرویهای بعد از انقلاب در ایران رنجیده خاطر بود اما اساسا به امکان تاریخی دموکراسی برای ایران به طور اخص و خاورمیانه به طور کلی، نظر داشت. در آن هنگام او همچنین کار معرفی ویژگیهای جنبش های اسلامی معاصر به دنیای انگلیسیزبان را دنبال می کرد. در نیمه سال ۱۹۸۰ میلادی او تنها کتاب انگلیسیاش را با نام «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» که درست یک ماه قبل از درگذشت اش به چاپ رسید، کامل کرد. علاوه براین کتاب دو مقاله به زبان انگلیسی در مورد انقلاب ایران و تعدادی نقد و بررسی کتاب نیزاز وی انتشار یافت. او همچنین طرح اولیه ای برای کتابی جدید با عنوان «بیداری ملی ایرانیان در چشمانداز تاریخی» را تهیه نموده بود و بر آن بود تا پیوندهای تاریخی بین اندیشه ها، فرهنگ و زبان را در تکوین آگاهی سیاسی ایرانیان بررسی نماید. علاوه بر این ترجمهای نیمهتمام از یکی از رسالات امانوئل کانت با نام «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» را هم در دست داشت که بعد از وی توسط اقل شاگردان او کامل و ویرایش گردید و در تهران منتشر شد. پس از درگذشت حمید عنایت هر ساله به یادبود او یک سخنرانی در کالج سنت آنتونی توسط یکی از پژوهشگران برجسته حوزه ایران و خاورمیانه برگزار می گردید که تا سال های اخیر (۲۰۰۲ میلادی) نیز ادامه داشت.
ادامه دارد…