نگاهی به نمائی (20)
جمشید گشتاسبی
به خودشیفتگی که فکر می کردم در اینترنت جستجو کردم و رفتم به دل اساطیر و دانستم جوان خوش سیمایی به نام نارسیس بوده که روزی وقتی چهره ی خود را در آب چشمه ای می بیند یک دل نه صد دل عاشق خودش می شود به گونه ای که دیگر نمی تواند از تماشای خود دل بکند و سر از آب بردارد.
بعداً چه بر سرش می آید بماند. از همین رو در لغت، نارسیسم را خودشیفتگی می گویند. و بعد هم به این اندیشیدم که دیکتاتورها، این بدسیرتان همه ی ادوار، چه خوش سیما و چه بد منظر، همه خودشیفته اند و خودشیفتگی شان هم از جنس بیماری ست و لاعلاج!… بگذریم.
حال داریم می بینیم تلفن های همراه که مجهز به دوربین برای گرفتن عکس شده اند، هدیه ای یا شاید بهتر باشد گفته شود عارضه ای جانبی نیز با خود به دل جوامع آورده اند. بسیاری چنان در شور و شیدایی عکس گرفتن از خود غرق شده اند که مبحث “خودشیفتگی” در روانشناسی جایگاه تازه، دوباره و پر رونقی، این بار شاید از زوایا و ابعادی دیگر یافته است.
همیشه به این می اندیشیدم که انگار داریم آرام آرام به نوعی همه گیری خودشیفتگی می رسیم. به نوعی خویش را دیدن و دیگری را ندیدن.
آگوست 2016 بود و در انجمن عکاسی “ساوت کانتی” تم مسابقه ی آن ماه “شوخی” بود.
دوربین عکاسی را روی سه پایه قرار دادم. بعد از تنظیمات لازم روی کارکرد اتوماتیک، یکی از کارهای نقاشی همسرم را برداشتم با یک دست آن را جلوی سینه ام گرفتم و در دست دیگر دوربین آیفون را رو به کاراکتر سوژه ی تابلوی نقاشی گرفتم.
این عکس یعنی حکایت سلفی گرفتن این روزهای به زعم خودم پر از نارسیست های کوچک و بزرگ در همسایگی و اطراف خودمان، برنده ی اول آن مسابقه شد.