بهار آمد
جهان ولیانپور
بهار آمد
به رنگ آتش
به عِطر خاک تازه باران خورده
به لطافت شبنم که بامدادان مینشیند بر تن گیاه
بهار آمد
بیا بانگی برآریم
بیا دستی برافشانیم
پائی بکوبیم
بهار آمد
برخیز رخت سرداری خویش بشوئیم
جامهً کهنه درآریم
پیرهن نو بپوشیم
سرمه بر چشم کشیم
بر درگه دوست درآویزیم
بهار آمد
دل من خواهش ترانهً گوش نوازی دارد
دیدهً من خواهش رقص چشم نوازی دارد
نفسم طلب عِطر شامه نوازی دارد
بهار آمد
برخیز و خواب را کنار بگذار
شراب شوق را بردار
بسترت را در بهارخواب عشق بگستران
بهار آمد
به شقایق فکر کن برنگ آتش برنگ سرخ
به صلح به آشتی به دوستی
بهار آمد
بذر آشتی را بارور کن
بگذار کینه و عداوت رنگ بازند
بهار آمد
برخیز و در برابر عشق و دوستی زانو بزن
کودکت را ببوس
دست همسایه ات را بفشر
بهار آمد
برخیز و بخوان سرود بلند طبیعت را
سلام بر صبح سال نو سلام بر عید
سلام بر دوست سلام بر عشق
دوستان عیدتان مبارک