به مناسبت هفتادمین سالگرد ملی شدن صنعت نفت بوسیله دکتر محمد مصدق و یارانش
“پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند”
با یاد و سپاس از ارسلان پوریا*
د
دکتر حمید اکبری
«به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تامین صلح جهانی، امضاکنندگان ذیل پیشنهاد می نماییم که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف، استخراج و بهره بردای در دست دولت قرار گیرد.» “متن پیشنهادی قانون ملی شدن صنعت نفت ایران”
در بیست و نهم اسفند ماه 1399، هفتاد سال است که ملت ایران با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت نشان داده که بعنوان ملتی سربلند، مستقل و خواهان صلح جهانی، همچنان در پی نیکبختی است. یکایک این واژه های ژرف و پر مفهوم در آستانه هر نوروز، ایرانی را به تصویر می کشند که با نوزایی طبیعت، دوباره تازه و سرشار از مهر و امید می شود.
دکتر مصدق و یارانش، بویژه زنده یاد دکتر حسین فاطمی، سالها بود که برای نگارش همین یک جمله بی نظیر و درخشان تاریخ ایران در اندیشه، تلاش و جرات به خرج دادن مداوم بودند. از سال 1320 که متفقین با تجاوز به خاک ایران، رضا شاه را از تخت بزیر کشیدند، مصدق بار دیگر وارد میدان نبرد آماده سازی افکار عمومی مردم برای بزیر آوردن سلطه انگلیسی ها بر عرصه اقتصاد و سیاست ایران شد. با درگذشت بیشتر رجال برجسته و معتمد انقلاب مشروطه از جمله مستوفی الممالک و مشیرالدوله، موتمن الملک و مصدق از اندک رجال زنده با وجاهت ملی گسترده بودند. موتمن الملک درخواست مصدق و سایر ملیون برای ورود به صحنه سیاسی را رد کرد و به این ترتیب مصدق به عنوان تنها شخصیت دموکرات با پیشینه روشن مورد استقبال آزادیخواهان قرار گرفت و در انتخابات سال 1322 مجلس شورای ملی به عنوان وکیل اول تهران برگزیده شد.
در هفت سال میان 1322 تا 1329، نبرد اصلی ملیون از یک سو با دولت بریتانیا و عناصر وابسته اش در دربار، ارتش و آخوندها و از سویی دیگر با دولت شوروی و سرسپردگانش در حزب توده بود. هدف دولت بریتانیا این بود که با دادن امتیازاتی اندک به ایران بوسیله قردادهای الحاقی به کنترل و تاراج همه جانبه صنعت نفت ایران در آبادان که منبع سوخت ناوگان دریایی اش در سراسر جهان بود ادامه دهد. هدف دولت شوروی این بود که به منظور نفوذ گذاری مستقیم بر سیاست ایران و رقابت با بریتانیا در بهره برداری مالی، بر منابع نفتی ایران در شمال چنگ اندازد. ملیون ایران به رهبری مصدق با طرح سیاست موازنه منفی به منظور حفظ استقلال ایران و با نفی قرارداد گس – گلشائیان در مجلس، ماهرانه در را به روی چنین امکان ویرانگری بستند. آنگاه در سال 1329 با طرح و تصویب متن پیشنهادی قانون ملی شدن صنعت نفت یکبار برای همیشه با یک جمله بر حقانیت مردم ایران درداشتن مالکیت منابع طبیعی خود صحه گذاردند.
امروز نه پالایشگاه آبادان بزرگترین در دنیا و نه نفت ایران منبع سوخت ناوگان بریتانیا است و دیگر آنکه امکان کاهش فزاینده اهمیت اقتصادی نفت در چند دهه آینده بسیار زیاد است. آنچه در هفتاد سال پیش بر اثر کردار سترگ مصدق و یارانش پی افکنده شد، همسان تمثیل فردوسی، یک کاخ بلند از نوشتاری موجزاست که مفاهیم ارزشمند استقلال سیاسی، نیکبختی ایرانیان و صلح جهانی را در بردارد. کاخی “که از باد و باران نیابد گزند.”
مصدق بر مبنای سابقه خانوادگی و منصب های خودش، همیشه یک رویکرد مبرم مستوفگری داشت. لغت نامه دهخدا، مستوفی را چنین تعریف می کند: «سرآمد دفترداران مالیه ٔ یک مملکت . سرآمد دفترداران باج و خراج آمارگیر. آماره گیر. آمارگیره . محاسب متصدی دخل و خرج و حساب درآمد و هزینه.» از اینروی مصدق به این امر اساسی آگاهی داشت که هر انسان و جامعه ای که استقلال مالی نداشته باشد، در واقع استقلال زندگی و سرنوشت خود را ندارد. دو دیگر، مصدق بر اثر سالها تجربه مستوفیگری، پی برده بود که انگیزه مالی و مال اندوزی می بایستی به وسیله قوانین نظارت مالیاتی و حسابرسی تعدیل شود، چون در غیر به تسری فساد در جامعه و حکومت می انجامد. شرکت نفت انگلیس و ایران که در واقع یک شرکت نفت انگلیسی بود، در سالهای دهه بیست و اوایل سی خورشیدی، درآمد هنگفتی را از محل نفت ایران دریافت می کرد و برای حفظ و تداوم این موقعیت یک طرفه به نفع خود، به انواع دسیسه و ترفند های سیاسی متوسل می شد. به کلامی دیگر، سیاست ایران به دلیل نداشتن کنترل مالی بر شرکت نفت انگلیس، استقلال نداشت. پس موضوع ملی شدن صنعت نفت تنها در اکتشاف و استخراج نفت خلاصه نمی شد، بلکه به ویژه معطوف موضوع بهره بردای مالی بود. به همین جهت آنچه مصدق و یارانش پایفشاری می کردند، اصل مالکیت و مدیریت صنعت نفت و کنترل تمار عیار مالی آن به وسیله ایرانی بود.
حایز اهمیت است که هدف غائی قانون ملی شدن صنعت نفت «سعادت» ملت ایران بود. یعنی هدف اصلی مبارزه نیکبختی ملت ایران بود نه به خاک مالیدن پوزه «شیر بریتانیای کبیر». مصدق بهیچ وجه در صدد تحقیر ملت انگلستان نبود. شاهد این موضوع وقتی است که مصدق در جواب تظاهرکنندگانی که شعار می دادند “مرگ بر انگلستان” ایستاد و گفت، ما مرگ مردم انگلستان را نمی خواهیم و تنها بدنبال گرفتن حق ملت ایران هستیم. به راستی این سعادت، نیکبختی و شادی مردم ایران است که هر دولت برخاسته و متکی بر مردم می بایستی در اولویت بگذارد و به بار بیاورد.
از منظر بنیادین دیگری، مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت به منظور نیکبختی مردم ایران توام با صلح در جهان بود و نه به منظور جنگ و جدال دایم با دولت انگلستان و سایر کشورها. این منظر با آوردن واژه های «به منظور کمک به تامین صلح جهانی» در متن پیشنهادی قانون ملی شدن مندرج است. مصدق و یارانش مبارزینی تسلیم ناپذیر ولی صلح جو در رسیدن به هدف مبارزه ملت ایران بودند. مصدق پاییندی ایران به امر صلح را با آمادگی برای مذاکره با هر هیئت و فرستاده ی کشورهای دیگر و سازمان های بین المللی نشان داد. او دو ماه از نخست وزیری خود را در آمریکا به منظور شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل و یاری گرفتن از دولت آمریکا در وساطت برای فایق آمدن بر بحران رابطه با انگلستان گذراند. او با حضور در دادگاه لاهه و دفاع پیروزمند از ملی شدن صنعت نفت در چهارچوب قوانین بین المللی، احترام خود به نهادهای بین المللی را به ثبوت رساند.
بدین ترتیب مصدق و یارانش در زمانه ی خود با پشتوانه مردمی در برپایی کاخی جاودانه از آمال نیکو برای ایرانیان پیروز شدند تا ما هر سال در 29 اسفند ماه و در آستانه نوروز شکوهمند نسبت به آن آمال، یعنی پیگیری نیکبختی، استقلال و سربلندی ملت ایران با ارج گذاری بر صلح جهانی، تجدید پیمان کنیم.
* این نوشته مدیون و برانگیخته از فصل سیزدهم ارسلان پوریا به نام کارنامه مصدق (انتشارات ققنوس، تهران 1397) است. اوست که بر اهمیت متن ملی شدن صنعت نفت از همان آغاز فصل سیزده و بویژه بر واژه های «سعادت» و «صلح جهانی» تاکید و تفسیر دارد. من از او آموخته ام و یادش گرامی باد.