شعر و داستان

خردگرایی(شعر)

فرهاد صادق زاده خردگرایی(شعر)   منی که امروز اینجام باز تولید یک سلولم به دور از هر خالق از خردگرایی ممنونم تنها، بسیار جنگیدم شبها تنها و پر از تشویش روزها در دست گرفته جان خویش دلم پرپر از عشق، دلم ریش ریش بسیار با رنگها دست به گریبان هیچگاه …

Read More »

در امتداد شب (شعر)

در آن سو دستی به نشانه… دستها جابجا می شد… فرهاد صادق زاده در امتد اد شب موازی با خط فقر با صورتی سرخ بی وقفه پس میرفتیم در آن سو دستی به نشانه باخت، پایین ماند دستها جابجا میشد پایین و در هوا میشد و ما همچنان در امتداد …

Read More »

مرز عشق و شهوت!(داستان کوتاه)

اثر فرهاد صادق زاده مرز عشق و شهوت! اثر فرهاد صادق زاده داستانی که در زیر  مطالعه خواهید کرد، به قلم «فرهاد صادق زاده» است که گاه به مسائل ایدیولوژیک  و گاهی وارد سیاست میشود این داستان  اشاره به رنسانس هم  دارد.در این میان اختر نیوز ، هیچگونه دخالتی در …

Read More »

عشق تو(شعر)

فرهاد صادق زاده نام شعر(عشق تو) من به عشق تو از سرزمین لی لی پوت جدا شدم قواعد طبیعت را نقض کردم رها شدم من از نگاه دون از خزعبلات این و اون از دانشمندان بیسواد از بیشرفان حزب باد برای نیک ماندن در یاد شجاع شدم موازی با طبیعتم …

Read More »

غول آدم ساز(شعر)

فرهاد صادق زاده نام شعر(غول آدم ساز) مبتنی بر تیزی شمشیر، عاشق شد شهوت آلود، اسیر دل شد تا زانو، در گل شد از یاد خویش، غافل شد بی سرانجام میرفت غول آدم ساز با واژهگانی از جنس مرگ در پی سعادت اخروی او همچون آلتی در ابعادی غیر قابل …

Read More »

گوهرجاودانه!(شعر)

گوهر چشم اخترت گوهر جادوانه ام! پورمزد کافی (منظر) “گوهر جاودانه”(۸۲) دست غمت چه می کند با دل عاشقانه ام شب همه شب نمی برد جز به ره ترانه ام زخمه ی دست تو اگر نرمه زند به تار جان شور غزل به پا شود در همه جای خانه ام …

Read More »

روزهای خوش،( چند شعر)

گلچهره یاوری مجموعه چهار شعر از سری اشعار بانو گلچهره یاوری است که با تاریخ نگارش آنها در زیر آمده است: سوگواری! غم‌ها در دلم پادشاهی میکنند اشک چشمانم خشک؛ ناله گدایی می کنند ناله وآه و زاری در میان این کویر خشک؛ خودنمایی می کننند یادها بر دلم خنجر …

Read More »

چه زیبا بود(شعر)

سه شعر زیر  از «بانو گلچهره یاوری» (نویسنده کتاب دختری از نفتون)  است که در سوگ دختر جوانش، «آذین درخشانـ» سروده است. ” تحریریه اختر نیوز” چه زیبا بود! گلچهره یاوری آذین درخشان چه زیبا بود برایم بهار روزی گل‌های زرد و قرمز و آبی نیلوفر و شب بو و …

Read More »

پدر و فرزندان

  پورمزد کافی (منظر )  “عاشقانه”/شعر(۴۳) تو کجایی که نگاهت غم دنیا ببرد خلوت دل شکند رخت غمم را ببرد تو کجایی ز دل اندوه شب تار بری شب شکن دیده ی تو ترس از اینجا ببرد ز چه از کوه غمت خوف به دل باید داد؟ که سر زلف …

Read More »

“قطعنامه “(شعر)

پورمزد کافی (منظر)  “قطعنامه “شعر (۷) گشت شب و برگ درختان فتاد داد از این مظلم پاییز ، داد یار دگرگون شد و در خون نشست غنچه رخش را ز غم یار بست باز از این دشت کبوتر گذشت گشت چو خاکستر غم رنگ دشت باز از این باغ بهاران …

Read More »