همکاران

پیمان برای اتحاد عمل مشترک، دکتر حسن ماسالی

 اتحاد عمل نیروهای ملی و دمکرات بمنظور گذار از بحران و نجات ایران   دکتر حسن ماسالی    هم میهنان و آزاداندیشان مبارز ایران : هم اکنون خطرات بزرگی استقلال کشور و سرنوشت مردم میهن ما را تهدید میکنند. از یک طرف نظام مرتجع، دین سالار و ضد ایرانی موجب اضمحلال …

Read More »

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی جهان بستنی، مهدی قاسمی درست از وقتی که کار و بارام روبراه شده بود و صاحب دفتر و دستک و تجارتخانه شده بودم، هیچوقت فرصت تفریح، استرحت و خوردن بستنی نکرده بودم. نه که فرصت نکرده باشم راستش رو بخواهید، بیست و پنج …

Read More »

شعر، پورمزد کافی (منظر)

 “آیینه ای دگر” پورمزد کافی( منظر ) ناشکیبان مگر به آینه ی تو در نگرند از آن که روز تحمل دشوار دغدغه است و رشد آبی گل ثانیه شمار دردبه گاهی که خم میشوی به گونه ی جوبار نور انار میریزد از زمان ناشکیبان مگر به آینه ی تو در …

Read More »

روایتی طنز از دهه شصت، بابک رفیعی

اندر حکایت دهه شصت بابک رفیعی یادش بخیر ولی خدا دیگه هرگز قسمت کسی نکنه، دهه ی شصتو میگم، بازیهای سرخپوستی بچه گیهامون؛ مثل هفت سنگ و پل و چفته و خرمن گل که معمولا یه تعدادی کشته و مجروح از خودش به جا میذاشت، فوتبالهای گل کوچیک بعد از …

Read More »

ایران در هفته ای که گذشت

نگاه هفتگی مجید شمس به آنچه که رسانه ها در ایران می گویند:   اخبار بین المللی (مربوط به ایران): مشرق نیوز: اسرائیل به ۱۵ کیلومتری ایران رسیده، باید برجام منطقه‌ای را قبول کنیم شفقنا: تیم امنیتی ۳۰۰ نفره با بودجه ۲۵ میلیون درهمی برای حمله به مخالفان عادی‌سازی امارات …

Read More »

مسجد سلیمان و عملیات اکتشاف نفت در یادداشت های ویلسون، فرشید خدادادیان

مسجد سلیمان و عملیات اکتشاف نفت در یادداشت های ویلسون فرشید خدادادیان کتاب”جنوب غرب ایران،یادداشت های روزانه یک افسر دیپلمات”نوشته سرآرنولد ویلسون با عنوان اصلی S.W Persia, a political officers diary است که توسط فریور جوانبخت موثق به فارسي ترجمه شده و انتشارات پیام امروز آنرا به بازار نشر ارائه كرده است. اهمیت ترجمه جدید از یادداشت های …

Read More »

خاطرات کرونا، ترس و خطر، جمشید گشتاسبی (امریکا)

خاطرات و خطرات جمشید گشتاسبی “دیوید مرتب خواب خفاش می دید. به پنجره ی اتاق خواب برخورد می کردند یا انگار می خواستند بنشینند اما می لغزیدند و بالهای بازشون شیشه ها را می سابید. اینطور تعریف می کرد. می گفت شیشه ها همه خط افتاده اند. شب ها چند …

Read More »