شعر و داستان

یکشنبه ها در کافه طنز آقا مهدی

داستان طنز تلخ اسی پنجه طلا! مهدی قاسمی با اون کلاه مخملی و دستمال گردن و سبیل همیشه آنکارد کرده و کت و شلوار پاچه گشاد مشکی و تسبیه به دست. این ها مشخصه های لات با مرام محله ما بود که به اسی پنجه طلا معروف بود. هرچند ظاهراً …

Read More »

یکشنبه ها در کافه طنز آقا مهدی

یکشنبه طنز  در کافه آقا مهدی انار شب یلدا مهدی قاسمی شب یلدا بود و من طبق روال هر سال این شب را با دوستان و رفقای نزدیکم در یک جشن مفصل همراه با رقص و پایکوبی میگذراندم. هرسال این مراسم شب یلدایی بهتر و مفصل تر همراه با نوع …

Read More »

پورمزد کافی “با تو” (۳۵) 

پورمزد کافی (۳۵) “با تو” تمام سخن از تو بود خوابی خیال گونه در چنبر نسیم ضربآهنگ تپیدن شبنمی بر کتف برگ خواب من و ماه تمام بر جلگه های فروردین از تو سخن میگفتم و کودکان شعف در دهانم به بازی بودند. پنج شنبه ۱۱ آذر ۱۳۷۲ دوم دسامبر …

Read More »

سرگذشت آفتاب (18) افسانه رستمی

#اختر_نیوز، سرگذشت آفتاب مجموعه ای از روایت های گوناگون زنان ایرانی که چه در ایران و چه پس از ترک و فرار از ایران در ترکیه از تبعیض و خشونت و تحقیر علیه زنان رنج می برند. سرگذشت آفتاب زندگی زنان تبعید در ترکیه است که به کوشش افسانه رستمی داستان …

Read More »

شعر؛ “سودای تو” (۳۴) پورمزد کافی ( منظر)

پورمزد کافی( منظر) سودای تو (۳۴) “سودای تو” با طلعت سیمین تو وقعی ندارد ماهتاب انکار اعدا را چه باک چون ذره ای در آفتاب هر کاو به نطع عاشقی پیمانه بر جامت نزد صهبای مینای رخت را می بنوشد در سراب هر شعر بر آیینه ات نقشی ز خون …

Read More »

سرگذشت آفتاب (17) افسانه رستمی

#اختر_نیوز، سرگذشت آفتاب مجموعه ای از روایت های گوناگون زنان ایرانی که چه در ایران و چه پس از ترک و فرار از ایران در ترکیه از تبعیض و خشونت و تحقیر علیه زنان رنج می برند. سرگذشت آفتاب زندگی زنان تبعید در ترکیه است که به کوشش افسانه رستمی داستان …

Read More »

سرگذشت آفتاب (16)، افسانه رستمی

#اختر_نیوز، سرگذشت آفتاب مجموعه ای از روایت های گوناگون زنان ایرانی که چه در ایران و چه پس از ترک و فرار از ایران در ترکیه از تبعیض و خشونت و تحقیر علیه زنان رنج می برند. سرگذشت آفتاب زندگی زنان تبعید در ترکیه است که به کوشش افسانه رستمی داستان …

Read More »

یکشنبه ها در کافه طنز آقا مهدی

آدامس فروش مهدی قاسمی از دوران بچگی و برای به دست آوردن هزینه تحصیلم تو پارک آدامس میفروختم تا وقتی که صاحب برج ها و ثروت عظیم شدم یک نکته مهم در این مسیر زندگی من نهفته شده بود که بعدها فهمیدم. از اینکه چطور از آدامس فروشی به برج …

Read More »

شعر “با تو”، پور مزد کافی (۳۳)

پور مزد کافی (۳۳)  “با تو” سرشار سرور باش و برخیز بشکن غم و شورشی در انگیز آن قامت ظلمتش نگون کن وان پیکر خوف غرق خون کن برخیز، ستاره باش و بستیز با هرچه شب است و هرچه شبدیز شب می شکند، تو شب شکن باش چون پرچم خونین وطن …

Read More »

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی

جوترامپ  مهدی قاسمی جو جو جو، ترامپ ترامپ ترامپ، آبی آبی آبی، قرمز قرمز قرمز… کلکل اون روز مش اصغر و سیدحسن تو آبادی ما بود. مش اصغر بزرگ بالا ده و سید حسن همه کاره پایین ده که اکثرا پایین دهی ها سید و شیخ بودند… اون روز توی …

Read More »