ویروس و هیولاهای دگر جمشید گشتاسبی سی و یکم شهریور بود، 22 سپتامبر. گفتم: امروز در تقویم سازمان ملل روز جهانی صلحه. گفت: روز آلزایمر هم هست. گفتم: شوخی می کنی؟! گفت: نه، اتفاقاً طبق همون تقویم سازمان ملل روز جهانی آلزایمره. گفتم: نمی دونستم. گفت: ضرر نکردی… اما این …
Read More »بیاد هایده که امیدها را در دل زنده میکرد: امیدم را مگیر از من خدایا خدایا …
#اخترنیوز ترانه ی بیاد ماندنی «امیدم را از من مگیر خدایا» از زنده یاد #هایده را در این روزهایی که به امید نیاز داریم برای شما هم میهنانم به اشتراک میگذارم. این کلیپ را دو سال پیش به یاد این هنرمند محبوب هایده که امید را در دل ها زنده …
Read More »رمانهای فراموش ناشده؛ شب هول: ‘من که قهرمان نیستم’
معرفی یک رمان “شب هول“ بیبیسی فارسی در مجموعهای به معرفی رمانهایی میپردازد که فقط یکبار در داخل ایران منتشر شدند اما بر فضای ادبیات داستانی ایران تاثیرگذار بودند و گاهی با جنجال های حاشیه ای هم همراه بودند. “ای اصفهان، ای شهر من، ای بانوی خاطرات من، وقتی که …
Read More »دیدار از نمایشگاه نقاشی خانگی البرز شیرزادی هنرمند ایرانی ساکن کلن
نمایشگاه خانگی اختر قاسمی امروز میخواهم گزارش از نمایشگاهی بدهم که بر خلاف نمایشگاه های معمول است. نمایشگاه خانگی. گزارشی از تابلوهای نقاشی البرز شیرازدی. البرز همشهری و همسابه من است. هم در مسجدسلیمان هم شهری و همسایه بودیم و هم در کلن. البرز از سال 1984 ساکن کلن است. …
Read More »شعر – پورمزد کافی (22)
پورمزد کافی (منظر) “با خاطرات آن راه” (۲۲) می خندیم و می رویم و نرمه ی شوخ نسیمی با جان ماست می ایستیم و به خود می نگریم شرمسار و خسته و ناقوس احتضار بر جان ما می نوازد می گرییم و می سوزیم خمیده در حجم غریب شکست و …
Read More »ای عشق چه می جویی در پرده ی دود من، پورمزد کافی
“بی برگی” (۲۵) پورمزد کافی (منظر) ای عشق چه می جویی در پرده ی دود من یک لاله نمی روید از باغ کبود منآز طرح نسیم و گل باری چه سزد ما را یک شاخه نمی روید از بار وجود من بر بام شب باغم بی نغمه پرد سهره وقتست …
Read More »شعر – پورمزد کافی (منظر)
پورمزد کافی (منظر) از دایره ی پاییز با من سخن از قامت دلدار مگویید با برگ خزان دیده ز گلزار مگویید چون لشکر عشاق و صف نسترن آمد بیهوده سخن از ره و دیوار مگویید با مست ز خود رفته در این میکده ی غم دیگر سخن از حرمت گفتار …
Read More »یکشنبهها در کافه طنز آقا مهدی
یکشنبهها با کافی طنز آقا مهدی دیوانگان استعمار پذیر مهدی قاسمی اون روز من، محمد آقا، دکتر، هوشنگ و پروفسور تو باغ دور هم بودیم. پنج تا آدم با پنج تفکر مختلف، من رئالیست، محمد چپی، دکتر دموکرات، هوشنگ حزب باد و پروفسور طرفدار گفتمان آزاد. اصل بحث از اونجا …
Read More »شعر ملحد، بابک رفیعی
ملحد بابک رفیعی امشب صنمم چو ماه حق را، در آستان است امشب دل سرگشته ام چو فرهاد، به کوهستان است امشب قیام عشق است و نور مهتاب، دلستان است امشب خونین تیشه فرهاد بشکفته، انارستان است امشب* دل از پی دلدار ملحد شد و به، بتستان است امشب جان …
Read More »گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی – مهدی قاسمی
گذری برحکایت موش و گربه عبید زاکانی تحلیلی از: مهدی قاسمی هر سال مهر ماه و قبل از شروع مدارس، پدر من را جهت خرید دفتر و قلم همراه خودش یه بازار میبرد و همیشه از یک کتابفروشی که وسط بازار وکیل بود برای من دفتر و قلم می خرید. …
Read More »