نگاهی به نمائی 27 جمشید گشتاسبی اعتراض و اعتصاب، زبان آنهائی ست که دیده یا شنیده نشده اند. گاهی باید عصیان کرد. فریاد زد و سکوت را شکست چرا که سکوت یعنی استمرار هرچه که هست. و اما آنان که در این عکس، فریادزنان دیده می شوند به خیابان آمده …
Read More »نگاهی به نمائی(۳۲) – جمشید گشتاسبی
چیزی به ساعت هشت بامداد نمانده است که از اینجا می گذرم یا بهتر است بگویم از کنارش می گذرم. از کنار کومه ای کُنج دیوار و زیر پتو. در واقع از کنار کسی می گذرم؛ کسی زیر پتو! نشانه هایی اندک می گوید اینجا، زیر این پتوی غبارگرفته ی …
Read More »نگاهی به نمائی(۳۱) – جمشید گشتاسبی
“می دونی؟ میگن سن زیاد آتیش درون آدمیزادو زیاد می کنه. عزرائیل دق الباب می کنه، انسان درو وا می کنه. بش میگه بیا تو، جون منو بگیر، راحتم کن …. این حرفا از اول تا آخرش دروغه. پرت و پلاست. من اینقدر تو بدنم نیرو دارم که دنیا را …
Read More »نگاهی به نمائی (۳۰)- جمشید گشتاسبی
هنر همیشه به انسان آرامش می دهد. هر پرسه و تاملی پیرامون هنر، اساساً غلت زدن در اقیانوس زیبائی هاست و تلاش برای لمس و شاید چشیدن جرعه ای یا ذره ای از این اقیانوس بی کران. گرچه در عرضه و در رویاروئی با مخاطب است که ارزش، کیفیت و …
Read More »نگاهی به نمائی(۲۹)- جمشید گشتاسبی
گفته بود: ریشه ی همه ی رنج ها وابستگی ست. گفته بود: نفرت با نفرت متوقف نمی شود بلکه فقط با عشق پایان می یابد. گفته بود: اشک های دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست. این ها را همه بودا گفته بود. گاه …
Read More »نگاهی به نمائی ۲۸- جمشید گشتاسبی
همچون عشق، تقابل خیر و شر هم از برجسته ترین موضوعات داستان های بشری ست. عرصه ای که همه ی آحاد انسانی به گونه ای با آن درگیرند و اگر هم درگیر نباشند به نوعی از آن تاثیر پذیر هستند. اساساً آدمی در چنین تقابلی هویت می یابد. از دیرباز …
Read More »نگاهی به نمائی (26)، جمشید گشتاسبی
نگاهی به نمائی (26) جمشید گشتاسبی در پوستر فیلم “عدالت برای همه” با هنرمندی “آل پاچینو” نوشته ای هست به این مضمون: این مرد به بهترین وکیل شهر احتیاج دارد. اما مشکل این است که او بهترین وکیل در شهر است. مشکل، ظاهراً در خود عدالت است. عدالت دوست …
Read More »نگاهی به نمائی ( 25 )؛ جمشید گشتاسبی
نگاهی به نمائی ( 25 ) جمشید گشتاسبی آنها با هم بودند. بی خانمان هائی ساکن گوشه ایی بر بستر عشق. گرد وخاک زیر پایشان، بی سقفی بالای سرشان و انتظار و امیدشان به دقایقی بعد و بعد تر، و احتمالا فردا و فرداهای دگر از جنس هم بود. به …
Read More »نگاهی به نمائی (24)؛ جمشید گشتاسبی
نگاهی به نمائی 24 جمشید گشتاسبی در همان حال که دوربین را به سمت او گرفتم، فوکوس کردم و ماشه را فشار دادم بی اختیار این به ذهنم آمد که: “…. با چراغ همی گشت گرد شهر ….”. معمولا عکاس دنبال سوژه و ثبت لحظات می رود اما بسیار هم …
Read More »نگاهی به نمائی (23)؛ جمشید گشتاسبی
نگاهی به نمائی (23) جمشید گشتاسبی چیزی حدود چهل و پنج سال پیش در آبادان با یک دوربین سوپر هشت میلی متری رفتم احمدآباد سر چهارراه سینما کیهان و از روستائیان مهاجری که در انتظار کار در آن حوالی در چنین موقعیت هائی پرسه می زدند فیلمبرداری کردم. و این …
Read More »