همکاران

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی- برنو

مهدی قاسمی داستان تلخ: برنو؛ روایتی از دلدادگی ایل قشقایی وقت کوچ ایل بود، از گرمسیر تا سرحد، صدها فرسنگ راه بود و این ییلاق و قشلاق دراصل کالبد ایل بود که جانی تازه به آن میداد. سیه چادرهای ایل در حال جمع شدن، گله های گوسفندان در حال ساماندهی، …

Read More »

ايران فروشى نيست- بابک رحمتی

عباس ( بابك)رحمتى قرارداد ٢٥ ساله با چين تركمن چاى است؟ قراردادى كه با كشور چين كمونيست از ماهها قبل ميان ايرانيان مطرح بود، بناست از ٢٦ دى ١٤٠٠ اجرايى شود. تلويزيونها و راديوها و برنامه سازان هم با سوال و جوابهاى مختلف از شخصيت هاى مختلف چشم خود را …

Read More »

خاطرات کرونا؛ یادداشت هائی از جنس فاصله و ارتباط

فاصله معنای تازه ی زندگی شد…… دوسال گذشت. کم کم داریم به هزارمین روز پدیده ای حیاتی به نام “فاصله” نزدیک می شویم. همه مجبور شدیم فاصله را بیش از جمع و باهم بودن تجربه کنیم. دوهفته هم از فشفشه هوا کردن به شادی سال نوی میلادی گذشت. دو ضرب …

Read More »

شیدایی- مجموعه اشعار پورمزد کافی ( منظر)

پورمزد کافی ( منظر) از این اندوه  (برای برادرم محمود) از چینه های بی قراری ام از خشت های نگرانی و گذشت درد ناک زمان بی حضور تو بر طاقتم نمی گنجد آز خشتهای بی قراری ام از چینه های آشفتگی و اشک فانوسی ست بی بدیل در دریای متلاطم …

Read More »

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی

مهدی قاسمی با طنز”عمو جانی”! دختر دایی ام میگفت: وقتی تو بیمارستان به دنیا اومدم، خواهرم شهربانو ذوق زده اومد و بهمون خبر داد که چه نشستید که یک کاکوی خارجی کاکل زری گیرمون اومده!ُگو نپرس می گفت: وقت به دنیا اومدم بور و سفید بودم مثل خارجکی ها😃.  اون …

Read More »

ميدان را خالى نكنيم، پيروزی از آن ما است- بابک رحمتی

عباس( بابك) رحمتى امروز ديگر همچون ٤٠ سال گذشته نيست؛ مردم ايران سياسى تر شده اند. از جوانان گرفته تا كهنسالان به اين واقعيت پى برده اند كه بايد در مقابل عمامه داران متجاوز ايستاد و مبارزه كرد. در همين چند ماه گذشته ايران شاهد جنبش دادخواهى و آموزگاران، جنبش …

Read More »

سال ٢٠٢٢ ميلادى و جهان ويروسي، اتمى با تقويت طالبانى!

عباس ( بابك) رحمتى سال ٢٠٢٢ سال نوى ميلادى( ترسائى) آمد، سالى كه قبل از پوشيدن لباسهاى نو و شادى و آتش بازى، دو ويروس جهشى خطرناك ديگر بهمراه كوويد ١٩ ( كرونا) وارد جهان شد و چهره ى ديگرى به جهان داد. در واقع ويروس كرونا و جهش هاى …

Read More »

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی

مهدی قاسمی طنز: آخرین همسر اولین زن رو که گرفتم خیلی زود، روزگار به من سخت گرفت. خداییش خیلی بداخلاق بود و هی نق میزد. خوب چیکار باید می کردم، خسته شدم و رفتم یواشکی زن دوم گرفتم. زن دومم، یک زن مطلقه و شاغل بود. بعد از چند ماه، …

Read More »

نگاهی به نمائی (۳۰)- جمشید گشتاسبی

هنر همیشه به انسان آرامش می دهد. هر پرسه و تاملی پیرامون هنر، اساساً غلت زدن در اقیانوس زیبائی هاست و تلاش برای لمس و شاید چشیدن جرعه ای یا ذره ای از این اقیانوس بی کران. گرچه در عرضه و در رویاروئی با مخاطب است که ارزش، کیفیت و …

Read More »

یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی

مهدی قاسمی داستان کوتاه کریسمس اکبر لبو! اکبرلبو بچه ناف شهر بود که سر خیابون اصلی محله، بساط سیگار فروشی داشت. اکبرعلیرغم هیکل درشتش، پسر سربه زیر و لوتی بود. بعداز مدتی با سفارش احمد آبادانی نگهبان و دربان فروشگاه بزرگ شهرداری ش!. اکبرلبو پسری بور و زال با چشمای …

Read More »