کمی طنز و کمی بیشتر از کمی، جدی؛ در باب سالی که گذشت فرشته ای غمگین زیر درختی نشسته و گاهی با اندوه سر تکان می داد که فرشته ای دیگر آمده کنارش نشست و دست بر شانه اش گذاشت و به مهربانی با او صحبت کرد: _ امروز دیگه …
Read More »لگد مال كردن عمامه ها؛ پايان يك ايدئولوژى!
بابك رحمتى روز دوشنبه ٦ دى ماه ١٤٠٠ مسلما، در تاريخ ايران زمين ثبت خواهد شد. بانوى شجاع ايرانى كه در مركز عمامه سازان يعنى شهر زيارتى قم زندگى ميكند، عمامه آخوندى را بر زمين زده و پس از لگد مال كردن ، ابتدا با او در گير شده و …
Read More »زبان ملى كدام است؟- عباس( بابك) رحمتى
عباس( بابك) رحمتى زبان ملی یکی از جذابترین و در عین حال پرچالشترین موضوعات مطرح شده در بین متخصصان علوم انسانی است. دو دیدگاه در بین پژوهشگران زبان مادری وجود دارد. برخی زبان پارسى/ فارسی را تنها زبان ملی ایرانیان میدانند و برخی دیگر یکی یا تمام زبانهای محلی را …
Read More »یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی
مهدی قاسمی با طنز: عمارت بدری خانم بدری خانم، خانم خانه اشرافی با یک باغ بزرگ و در اندشت و خانه ویلایی قدیمی و استخر وسط باغ با درخت های فراوان بلند کاج بود. در جوانی، عاشق پسری خوشتیپ و آوازه خوان معرف شهر میشه و از اون به بعد …
Read More »نگاهی به نمائی(۲۹)- جمشید گشتاسبی
گفته بود: ریشه ی همه ی رنج ها وابستگی ست. گفته بود: نفرت با نفرت متوقف نمی شود بلکه فقط با عشق پایان می یابد. گفته بود: اشک های دیگران را مبدل به نگاه های پر از شادی نمودن بهترین خوشبختی هاست. این ها را همه بودا گفته بود. گاه …
Read More »تاثیر فرهنگ ایرانشهری یلدا بر آیین کریسمس- فرشید خدادادیان
انسانها در شرق و غرب کره خاکی اشتراکات فرهنگی و تشابههای فکری فراوانی دارند که گاه باعث تعجب میشود. این اشتراکات فرهنگی و تاریخی درعینحال، نشان از مبادلات فرهنگی ایشان در طول تاریخ دارد و اشتراکات و تشابهات جشن کریسمس در آیین مسیحیت با آداب رایج در موضوع یلدا و …
Read More »شیدایی- مجموعه اشعار پورمزد کافی ( منظر)
“ستایش خاموش” دریایی از نسیم میایی و میگذری روز میگذرد من با بنفشه ای بر لب مبهوت رویای ملموست در آرام جای جهانم می شکنم چنین که به تردید ماه از شیار شب میگذرد و زمین گلوله ی سربی ست و باد بر بام های بی روزن فرو می پیچد …
Read More »به مناسبت شب چله- محمد علينژاد
“-شب یلدای سال۱۴۰۰ خورشیدی* . به شما دوستان و هم میهنان عزیز درود دارم. در آستانه ی شب یلدا قرار داریم. متاسفانه با تباهکاری ملاهای فاسد و غارتگر و جنایتکار و نیروهای وحشی سرکوبگر و حامیان رنگارنگ آنان، بعد از چهل و چند سال، خواری و خفت و تحقیر، شاید …
Read More »یکشنبه ها با کافه طنز آقا مهدی
مهدی قاسمی طنز فوکلور: روزگاری الکی خوش! عید سی و پنج سال پیش بود، من عیدها برای گرفتن عیدی، منتظر نمی ماندم و خودم مستقل یک دور فامیلی به خاله و دایی و اونهایی که جور بودم میزدم. اون سال، اول رفتم خونه خواهرم، بعد از اون راه افتادم که …
Read More »سرگذشت آفتاب- فصل دوم – قسمت ۱(۵۲)
افسانه رستمی باید تا جایی که میتونستم از محلهای که نگار زندگی میکرد دور میشدم. خیابون کاملا خلوت بود و هر چند دقیقه یکبار ماشینی رد میشد و این باعث میشد که نترسم. خودم رو به هر زحمتی بود رسوندم پارک بزرگ شهر. سکوتِ شب و تنهایی چنان ترسی به …
Read More »