از این اندوه (شعر ۱) پورمزد کافی ( منظر ) برای مادرم شب بی ستاره و من بر براده ی شیشه خفته ام بیگاه و بی شکیب تو کجایی؟ اینجا که منم آیینه ها فرو می شکنند یکایک در سکوتی تلخ و عصب در ضجه ی مداوم مرگ رقم …
Read More »6 ساعت ago ادبیات, ایران, سیاسی, شعر و داستان 0
از این اندوه (شعر ۱) پورمزد کافی ( منظر ) برای مادرم شب بی ستاره و من بر براده ی شیشه خفته ام بیگاه و بی شکیب تو کجایی؟ اینجا که منم آیینه ها فرو می شکنند یکایک در سکوتی تلخ و عصب در ضجه ی مداوم مرگ رقم …
Read More »