نگاهی به نمائی 11 جمشید گشتاسبی عشق، یافتن امنیت، شادی و امید در چشم های کسی ست که دوست داریم. در پارکی در دالاس در ایالت جورجیا که مراسمی در بزرگداشت زندگی و مبارزات مردم در دوران جنگ های انفصال آمریکا بود می گشتم و بازسازی گذشته را که پیش …
Read More »chair stone ، خاطرات مسجدسلیمان، جهان ولیان
chair stone با یاد و خاطره برادرم که برای اولین بار صندلی های ما را چیر استون نامید. جهان ولیان jahanvalian@gmail.com این نوشته پیش تر در 26 می سال 2008 به مناسبت صد سالگی پیدایش اولین چاه نفت ایران در شهر مسجدسلیمان انتشار یافت که اینک پس از بازنویسی …
Read More »عکس روز، دختران دانش آموز مسجدسلیمان دهه 40 شمسی
دختران دانش آموز مسجدسلیمان دهه 40 خورشیدی عکس ها تاریخ اند و تاریخ را عکس ها زنده نگه میدارند … اختر قاسمی وقتی عکس را دیدم فکر کردم خودم در میان دوستانم هستم در مسجدسلیمان، هنگام رفتن به دبیرستان. فلکه ی نمره چهل که یک مجسمه ی شاه وسط آن …
Read More »روایتی طنز از دهه شصت، بابک رفیعی
اندر حکایت دهه شصت بابک رفیعی یادش بخیر ولی خدا دیگه هرگز قسمت کسی نکنه، دهه ی شصتو میگم، بازیهای سرخپوستی بچه گیهامون؛ مثل هفت سنگ و پل و چفته و خرمن گل که معمولا یه تعدادی کشته و مجروح از خودش به جا میذاشت، فوتبالهای گل کوچیک بعد از …
Read More »خاطرات دوران کرونا، جمشید گشتاسبی (امریکا)
هراس همراه ویروس کرونا بعد از چین و یکی دو سه کشور دیگر به آلمان هم آمد. برادرم می گفت روز اول انگار بفهمی نفهمی همه در نوعی گیجی به سر می بردیم. در دفتر شرکت که همیشه همکاران به هنگام ورود یا خروج دست همدیگر را می فشردند، روز …
Read More »خاطرات دوران کرونا، لادن آرمان، آلمان
خاطرهی آن دو شب قرنطینه روایت شب اول محدودیتهای رفت و آمد و خانه نشینی بحران کرونا وارد هفتهی سوم شده بود که ما در خانه با موقعیت عجیبی روبرو شدیم. انگار اضطرابهای شخصی درباره سلامت و قید و بندهای اجتماعی وضع شده برایمان کافی نباشد که یک نیمه شب …
Read More »خاطرات دوران کرونا – جمشید گشتاسبی، امریکا
بعد از کرونا، حتماً! صدای دامب و دامب بدون وقفه ای از قرنطینه موزیکال یکی از آپارتمانها می آید. صدای دیگری نیست جز آواز هر از گاهی پرندگانی که درحال حاضر کاملاً شادی و امنیتی بیش از انسانها دارند و البته صوت یکنواخت و نه چندان دلچسب بخاری خانه یکی …
Read More »خاطرات دوران کرونا، شقایق شاددل از کلن
جمعه صبح با بوس شوشو جون (من به همسرم شوشو جون میگم) بیدار شدم و مثل همیشه با سرفه های ممتد و طولانی جواب او را دادم . الان دو ماهی است که مدام سرفه می کنم و از بس که سرفه کردهام تمام تن و بدنم درد می کند. …
Read More »خاطرات دوران کرونا، بیژن صف سری
بیژن صف سری یاد داشت های قرنطینه از صبح که از خواب بیدار شدم مدام این فکر در ذهنم رژه میرفت که شاید این ویروس کشنده چینی، علامت آخر دنیاست که لحظه لحظه زندگی و زنده بودن اینقدر برایم با ارزش و شیرین شده، انگار اخرین فرصت برای فهم زندگی …
Read More »خاطرات دوران کرونا، فرشید خدادادیان
خاطره ی 16 فرشید خدادادیان فرصت کرونا توضیح: همکار و همشهری خوب و سخت کوش من، خانم اختر قاسمی فراخوانی داده در مورد خاطرات کرونایی توی زمستان 98 و بهار 1399 خورشیدی. امروز جمعه پنجم اردیبهشت برابر با 24 اپریل 2020 هست و این خاطرات کوتاه من از تجربه …
Read More »