خاطرات و خطرات جمشید گشتاسبی “دیوید مرتب خواب خفاش می دید. به پنجره ی اتاق خواب برخورد می کردند یا انگار می خواستند بنشینند اما می لغزیدند و بالهای بازشون شیشه ها را می سابید. اینطور تعریف می کرد. می گفت شیشه ها همه خط افتاده اند. شب ها چند …
Read More »