Tag Archives: پورمزد، در کوی تو، جامه ،

درکوی تو !(شعر)

پورمزد کافی( منظر ) (۱۳)”در کوی تو” بی تو نه منم در همه روزان و شبانم سر گشته ی کوی تو و بر بسته دهانم ایام شد و مژده ی وصلی نرسیده ست از لاله رخ و سلسله ی لاله رخانم کو نطع که جان بر سر جانان بگذارم مست …

Read More »