پورمزد کافی (منظر ) چه شبهایی که شد بر من که طاقت رفت از دامن من اندوه دل و دل هم فغان من نیارستن چه شبهایی که شد بی تو در آن عصیان خاموشی که دل هر دم فغان میکرد در هر کوی و هر برزن به شیون غنچه مستوری …
Read More »اکتبر 25, 2021 پورمزد کافی, شعر و داستان 0
پورمزد کافی (منظر ) چه شبهایی که شد بر من که طاقت رفت از دامن من اندوه دل و دل هم فغان من نیارستن چه شبهایی که شد بی تو در آن عصیان خاموشی که دل هر دم فغان میکرد در هر کوی و هر برزن به شیون غنچه مستوری …
Read More »